سؤالآیا دلایل عقلی بر لزوم بعثت انبیا وجود دارد؟خداوند با فرستادن پیامبران سیر حرکت انسان به کمال را برایش تعیین میکند. عقل حکم میکند خداوندی که آفریدگار انسان است و از نیازهای گوناگون او اطلاع دارد راهنمای او باشد. خداوند از طریق وحی و به وسیله پیامبران به تکامل و رشد او کمک میکند. انسان به تنهایی نمیتواند قوانینی برای خود وضع کند که برای رسیدن به سعادت کافی باشد. حتما در جهت وضع قوانین برای زندگی بهتر خود، نیازمند آیین و رهنمودهای الهی است.ضرورت بعثت انبیاء برای تکامل بشرانسان مانند سایر موجودات کمالطلب است؛ امّا کمال حقیقی او از سنخ کمالات مادی و طبیعی نیست؛ بلکه تکامل انسانی او در حقیقت تکامل روح است که با فعالیّت اختیاری خویش حاصل میشود. راه وصول به این کمال ارتباط با کمال مطلق؛ یعنی خداوند متعال میباشد که در سایه این ارتباط به «مقام قرب الهی» نایل میشود.هدف از آفرینش انسان این است که با انجام افعال اختیاری سیر تکاملی خود را به سوی کمال نهایی بپیماید؛ وقتی انسان میتواند راه تکامل خویش را آزادانه و آگاهانه طی کند که هم هدف و هم راه رسیدن به آن را بشناسد، پس مقتضای حکمت الهی این است که ابزار و وسایل لازم را برای تحصیل چنین شناختهایی در اختیار بشر قرار دهد. شناختهای عادی و متعارف که از راه حس و عقل به دست میآیند هر چند نقش مهمی را در تأمین نیازمندیهای زندگی ایفا میکند؛ امّا برای شناختن راه کمال و سعادت حقیقی در ابعاد مختلف دنیوی و اخروی کافی نیست. و اگر راه دیگری برای رفع این کمبودها وجود نداشته باشد هدف خداوند از آفرینش انسان تحقق نخواهد یافت.با توجّه به مقدمات فوق به این نتیجه میرسیم که مقتضای حکمت الهی این است که راه دیگری بجز عقل و حس برای شناختن مسیر تکا, ...ادامه مطلب
سؤالآیا در خصوص بعثت انبیاء ضرورت و فرضی بر خداوند است؟فرستادن پیامبران یکی از موارد قاعده لطف است که علمای علم کلام آن را بر خداوند واجب میدانند.قاعده لطفدر علم کلام، قاعدهای مطرح است تحت عنوان قاعده لطف، طبق این قاعده، لطف چیزی است که مکلف با بودن آن به انجام طاعت نزدیکتر و از انجام معصیت دورتر میگردد.طبق نظر علمای بزرگ شیعه، لطف از سوی خداوند واجب است زیرا بواسطه آن غرض شارع حاصل میگردد. خواجه طوسی و علامه حلّی میفرمایند: لطفی که فعل خدای متعال است، انجام چنین لطفی بر خداوند واجب است (که یکی از موارد این لطف ارسال پیامبران و انزال کتب وتعیین امام است).[۱]ارسال نبی و قاعده لطفچرا نبوت و ارسال پیامبران از جانب خداوند لطف است؟ مرحوم مظفر میفرماید:انسان مخلوق عجیبی است نفس او ترکیبی است از بواعث خیر و فساد، نفس حیوانی دائم او را به سمت بدیها و زشتیها سوق میدهد و از طرف دیگر خداوند، عقل هادی مرشد را در انسان قرار داده است که او را به سمت صلاح و خیرات میخواند. بین نفس و عقل دائماً کشمکش و نزاع وجود دارد اگر عقل بر هوا پیروز شود انسان را به اعلی علیین میبرد و اگر نفس بر عقل غالب شود او را تا مرتبه بهائم پائین آورده و او را از اخسرین میسازد در این میان نفس بیشتر بر عقل غالب میشود از این رو میبینیم اکثر مردم در ضلالت فرورفته و از هدایت بدورند. هم چنین انسان به دلیل قصور عقلش قادر نیست هر آنچه به نفع یا ضرر اوست بشناسد بنابراین انسان بسیار محتاج است به اینکه کسی راه را به او بشناساند و طریق را آشکار کند… پس واجب است که خداوند تعالی به دلیل رحمت و لطف به مردم برخی را مبعوث کند تا آنها را از آنچه به ضرر آنهاست ترسانده و به آنچه به نفع آنهاست بشارت دهد اما این وجوب به این, ...ادامه مطلب
معرفی و ویژگیهادر روایات اهلبیت(ع) از مصحف فاطمه(س) یاد شده که به حضرت فاطمه(س) الهام شده است.[۱] برخی از این روایات سندهای صحیحی دارند. به همین دلیل، در اصل وجود چنین کتابی تردید نشده است.[۱] از جملهٔ این روایات صحیح، نقلی از امام صادق(ع) در پاسخ به سؤال یکی از شیعیان دربارهٔ مصحف فاطمه(س) است. در این نقل جزئیاتی دربارهٔ این مصحف، از جمله املاء آن در دوران هفتاد و پنج روزهٔ حیات حضرت فاطمه(س) پس از رسول خدا(ص)، ارائه شده است.[۲]روایات مربوط به وجود مصحف فاطمه(س) در قدیمیترین منابع روایی شیعه، چون بصائر الدرجات[۳] و الکافی[۴] آمده است. بیشترین روایات مربوط به این مصحف را علامه مجلسی در بابهای مربوط به علوم اهلبیت(ع) آورده است.[۵]بنا بر روایات اهلبیت(ع)، این مصحف به دست کسی نرسیده و نزد امامان شیعه محفوظ است.[۶] در برخی از این روایات حجم این مصحف سه برابر قرآن برشمرده شده است.[۷] از وجود چنین مصحفی در زمینهٔ معارف باطنی شیعی استفاده شده است.[۸]اختلاف در محتوای برخی روایات پیرامون مصحف فاطمه(س) و گاه تعارض ظاهری آنها موجب شده تا داوریهای محققان در مورد جزئیات این مصحف یکسان نباشد.[۹] املاکننده و نویسندهدربارهٔ املاکنندهٔ مصحف فاطمه(س)، در روایت از افراد مختلفی یاد شده است؛ خدا، فرشته، جبرئیل و رسول خدا(ص) از جمله افراد ذکر شده در روایات هستند.[۱۰] علامهٔ مجلسی میان این روایات جمع کرده است. برخی محققان آن را بهترین وجه جمع میان این اقوال دانستهاند.[۱۱] او مراد از رسولالله(ص) در این روایات را همان جبرئیل دانسته است.[۱۲] عالمان دیگری از جمله سید محسن امین عاملی،[۱۳] سید جعفر مرتضی عاملی[۱۴] و سید محمدحسین فضلالله[۱۵] راهی برای جمع این روایات ابراز داشتهاند.همهٔ عالمان ش, ...ادامه مطلب
سؤالحضرت فاطمه(س) که بود و چه جایگاهی در اسلام دارد؟پاسخفاطمه زهرا دختر پیامبر اسلام(ص) و همسر حضرت علی(ع) و مادر امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، از زنان بزرگ جهان اسلام است. شیعیان اعتقاد به عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) دارند و روایات زیادی مبنی بر عظمت جایگاه او و فضائلش از جمله عبادات طولانی نقل کردند. پیامبر اسلام(ص) بسیار او را دوست داشت و گفته است:«فاطمه پاره تن من است و هرکس فاطمه را برنجاند من را رنجانده است.»فاطمه زهرا در سال پنجم بعثت در مکه متولد شد و در سال دوم هجرت با امام علی(ع) ازدواج کرد. یکی از اتفاقهای مهم زندگیاش، پس گرفتن فدک توسط خلیفه وقت از او بود که با اعتراض و خطبه او روبرو شد. از حضرت زهرا(س) دو خطبه نقل شده است. اولین آن درباره غصب فدک است که در مسجد خطاب به مردان و زنان گفته شد. و دومی در خانه، میان زنان مهاجر و انصار بود که درباره غصب خلافت و مظلومیت علی(ع) و خطرات آینده برای امت اسلامی بود.از سیره عبادی فاطمه(س)، نماز و عبادتهای طولانی زیاد، انفاق و صدقه دادن، ایثار و… ذکر شده است.ولادتمشهور شیعیان ولادت حضرت زهرا(س) را سال پنجم بعثت میدانند. طبق این قول، حضرت زهرا(س) هشت سال قبل از هجرت و در مکه و بیستم ماه جمادی الثانی متولد شد.[۱] از دیگر اقوال درباره سال تولد ایشان، سال دوم بعثت،[۲] پنج سال قبل از بعثت، دو سال قبل از بعثت است.[۳]فاطمه آخرین فرزند پیامبر اسلام از حضرت خدیجه(س) است. همه برادران و خواهران حضرت فاطمه در زمان حیات پیامبر از دنیا رفتند. حضرت خدیجه(س) در زمانی که فاطمه پنج سال داشت از دنیا رفت.[۴]ازدواج و زندگی با حضرت علی(ع)حضرت زهرا(س) در سال اول هجرت و در نه سالگی با امام علی(ع) ازدواج کرد و در سال دوم مراسم عروسی انجام گرفت. , ...ادامه مطلب
سؤالامیرمومنان فرمود: «عزیز شما به سفری رفته است و فرق آن با دیگر سفرها این است که او دیگر بر نمیگردد و شما باید به سوی او بروید.» دربارهٔ این روایت توضیح دهید.پاسخامیرمومنان سلام الله علیه در حدیثی مرگ را به سفری بدون بازگشت تشبیه کرده است؛ سفری که برای مسافر آن بازگشتی وجود ندارد و این انسانهای زنده هستند که به سوی شخص درگذشته سفر خواهند کرد.در روایات تعابیر دیگری نیز دربارهٔ مرگ وجود دارد و آن را به انتقال از مکانی به مکان دیگر یا تعویض لباس تشبیه کردهاند. امیرمومنان سلام الله علیه در دیدار بازماندگان یکی از مسلمانان درگذشته، فرمود:إِنَّ هَذَا الْاَمْرَ لَیسَ لَکُمْ بَدَاَ وَ لَا إِلَیکُمُ انْتَهَی وَ قَدْ کَانَ صَاحِبُکُمْ هَذَا یسَافِرُ فَعُدُّوهُ فِی بَعْضِ اَسْفَارِهِ فَإِنْ قَدِمَ عَلَیکُمْ وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَیهِ؛ این کار نه با شما آغاز گردید و نه بر شما پایان خواهد رسید. این رفیق شما به سفر میرفت، کنون او را در یکی از سفرهایش بشمارید. اگر نزد شما بازگشت چه خوب، وگرنه شما روی بدو میآرید.[۱]برخی شارحان نهج البلاغه این حکمت را به شعر درآوردهاند:ز قومی مُرد شخصی و علی گفتنباید از غم مرگش برآشفتشما آغاز این مردن نبودیدنه در پایان آن منزل نمودیدسفر میکرد یار باوفاتانبگوییدش سفر رفته است او هاناگر ناید که تا بیند شما راشما خواهید رفت و دید او را[۲] ابن میثم بحرانی، متکلم و فقیه شیعه در قرن هفتم قمری، در شرح نهج البلاغهٔ خود تحلیل امام علی(ع) از مرگ را برای شخص مصیبتدیده آرامشبخش و اقناعکننده بر شمرده است.[۳]میرزا حبیبالله خویی (۱۲۶۵-۱۳۲۴ق)، فقیه و شارح نهج البلاغه، این سخن امام علی(ع) دربارهٔ مرگ را فصیح و اقناعکننده بر شمرده است. از نظر او، امام(ع) در , ...ادامه مطلب
جایگاهعبارت «علی الاسلام السلام» قسمتی از پاسخ امام حسین(ع) به مروان بن حکم است که در آن حکومت انسان فاسدی مثل یزید بر جامعه اسلامی را موجب از میان رفتن اسلام بر شمرده است.[۱] برخی این جمله امام حسین(ع) را جملهای مصلحانه و از زبان یک مصلح قلمداد کردهاند.[۲]از نظر بعضی محققان این جمله امام حسین(ع) نشان میدهد که گرچه عوامل و انگيزههاى متعددى در شكل گرفتن قيام امام(ع) وجود داشت، ولى علت اصلی در اين قيام در هم شكستن قدرت ضد اسلامی یزید بود؛ قدرتی كه نهتنها بدون داشتن صلاحيت مىخواست مقدرات مسلمانان را بهدست بگيرد و در نتيجه ظلم و فساد را ترويج و امت اسلامى را به انحراف و سقوط بكشد، بلكه در صورت نبودن مانع، تلاش میکرد تا هدفهاى بنیامیه را در مبارزه با اسلام و قرآن، كه در گذشته با شكست مواجه شده بود، منافقانه و در لباس خلافت اسلامى پياده كند.[۳]از نظر مرتضی مطهری، این جمله و ادامه آن در منطق امام حسین(ع) از آنجا ناشی شده که از نظر او فرق است بین خلیفهای که شخصاً انسانی ناصالح است ولی امور را درست میچرخاند، مانند معاویه، و بین خلیفهای مانند یزید که وجودش در حال حاضر علیه مصالح مسلمین است[۴]بستر صدور روایتپس از درگذشت معاویة بن ابوسفیان در رجب سال ۶۰ق، یزید طی نامهای از ولید بن عتبه خواست تا امام حسین(ع) و عبدالله بن زبیر را فرا بخواند و از آنان بیعت بگیرد و اگر از بیعت سر باز زدند آنان را به قتل برساند. پس از فراخواندن امام حسین(ع)، نامه یزید را مروان بن حکم برای امام(ع) خواند. امام(ع) به صراحت گفت که هرگز با یزید بیعت نخواهد کرد. پس از این امتناع، مروان به امام(ع) گفت که با امیرالمؤمنین بیعت کن! امام حسین(ع) در پاسخ گفت: وای بر تو که سخن به گزاف گفتی! چه کسی یزید را ب, ...ادامه مطلب
سؤالآیا دلیلی روایی بر زیارت اهل قبور در سیره نبوی وجود دارد؟روایتها و گزارشهای متعددی از سیره پیامبر بر زیارت اهل قبور در منابع شیعه و اهل سنت وجود دارد. پیامبر(ص) مسلمانان را به زیارت اهل قبور و همچنین زیارت خودشان توصیه میکردند. گزارشهایی از سیره پیامبر(ص) در مورد زیارت قبر آمنه بنت وهب، شهدای جنگ احد و قبور بقیع ذکر شده است.توصیه پیامبر(ص) به زیارت اهل قبور در روایات شیعه و اهل سنتروایات متعددی درباره زیارت اهل قبور از پیامبر(ص) به طریق اهل سنت و شیعه رسیده که به برخی از آنها اشاره میگردد:«هیچکس نیست که بر من سلام بکند، مگر این که خداوند روحم را بر من باز میگرداند و من پاسخ او را میگویم».[۱]«بر من درود بفرستید زیرا درود و سلام شما بر من میرسد».[۲]«هر کس به قصد زیارت و دیدار من به سوی من آید، شایسته است بر من که در روز قیامت شفیع او باشم».[۳]«هر کس برای حج به مکه برود سپس در مسجد من به دیدار من بیاید، برای او دو حج پذیرفته شده، نوشته میشود».[۴]«هر کس در حال حیات و پس از وفاتم مرا زیارت کند، روز قیامت، در همسایگی (و پناه) من خواهد بود».[۵]«کسی که به خاطر خدا برای زیارت من به مدینه بیاید، روز قیامت در همسایگی (و پناه) من خواهد بود».[۶]رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمودند: «ای علی! هر کس مرا در حال حیات یا پس از مرگم زیارت کند، یا تو را در حال حیاتت یا پس از وفاتت زیارت کند یا دو پسرت را در حال حیاتشان یا پس از وفاتشان زیارت کند، ضمانت میکنم که روز قیامت، او را از هول و هراسها و سختیهای قیامت، برهانم و در رتبه خودم و با خودم قرارش دهم».[۷] درباره زیارت قبور اهل بیت(ع)، روایات زیادی وارد شده که با مراجعه به کتاب جامع الزیارات ابن قولویه میتوان از آنها مطلع شد.انس بن مال, ...ادامه مطلب
خطبه دوم امام حسین(ع) در روز عاشورا که امام حسین(ع) ضمن آن به مذمت مردم کوفه به دلیل پیمانشکنی پرداخته و حرامخواری را علت این پیمانشکنی قلمداد کرده است.از نظر محققان، امام حسین(ع) در خطبه دوم خود در روز عاشورا تلاش کرده تا توجه مردم کوفه را به این حقیقت جلب کند که آنان با شمشیری که متعلق به خاندان پیامبر(ص) است علیه این خاندان قیام کردهاند و نیرویی را که اسلام به آنان ارزانی داشته بر ضد خود اسلام به کار بردهاند. برخی از جملات این خطبه بهعنوان شعار نهضت عاشورا قلمداد شدهاند.امام حسین(ع) این خطبه را پیش از آغاز جنگ و زمانی که سپاه کوفه آماده حمله بود خواند. زمانی که امام حسین(ع) قصد کرد تا با این سخنرانی پایانی حجت را بر سپاه کوفه تمام کند، سپاهیان دشمن با ایجاد سروصدا و هلهله از این کار جلوگیری کردند. امام حسین(ع) در این شرایط سخنان خود را شروع کرد و دلیل عدم سکوت سپاه کوفه را برای نشنیدن سخنان حق را حرامخواری آنان برشمرد.جایگاه و ویژگیهاخطبه دوم امام حسین(ع) در روز عاشورا خطبهای است که در بخش مهمی از آن امام(ع) مردم کوفه را به دلیل پیمانشکنی مورد ملامت قرار داده است. امام(ع) در این خطبه به تحلیل این موضوع پرداخته که چگونه مردم کوفه، که یک روز در اثر جنایتهای بنیامیه در حق آنان بهسوی آن حضرت میل یافته بودند و او را به عراق دعوت کرده بودند، ناگهان تغییر موضع دادند؛ تغییری که طی آن نقض عهد کردند و امام(ع) را تنها گذاشتند و از بنیامیه پشتیبانی کردند.[۱]امام حسین(ع) در تحلیل خود دلیل این انحراف، که در هنگام ایراد خطبه به صورت امتناع از شنیدن سخن حق با ایجاد سروصدا نمایان شده بود، را حرامخواری سپاه کوفه قلمداد کرده بود؛ حرامخواری که ناشی از سرازیرشدن پولهای حرام ف, ...ادامه مطلب
سؤالآیا درباره پیادهروی به اماکن مذهبی، دلیلی وجود دارد؟پیادهروی برای زیارت امام حسین(ع) در روایات مورد سفارش قرار گرفته است. امام حسن(ع) نیز چندین بار مسیر حج را پیاده رفته است. یکی از دلایل فضیلت پیادهروی به سوی مکانهای مقدس را، فروتنی و خشوع دانستهاند.البته اگر خستگی پیادهروی باعث شود فرد از دعا و عبادت بازماند بهتر است سواره به زیارت برود. همچنین اگر شخص توانگر برای صرف هزینه کمتر بخواهد پیاده به زیارت برود، بهتر است سواره این سفر را انجام دهد.پیادهروی به سوی مکانهای مقدس در دیگر ادیان مانند مسیحیت نیز وجود دارد.حجگزاری پیاده امام حسن(ع)بر اساس روایات، امام حسن(ع) ۲۰[۱] یا ۲۵ بار[۲] از مدینه تا مکه برای انجام فریضه حج پیاده رفته است. بنا بر روایتی دیگر، گاهی پیش میآمد که او این مسیر را پابرهنه طی میکرد.[۳] گفته شده امام حسن(ع) توان مالی داشت و در حالی که اسبها و شترها، خالی از راکب میرفتند، او پیاده به حج میرفت.دلیل سفارش به حجگزاری سوارهدر برخی روایات، توصیه به سواره رفتن به حج شده است. یکی از دلایل این توصیه آن است که خستگی راه مانع انجام مناسک حج نشود. در روایتی، امام صادق(ع) به سواره رفتن به حج سفارش کرده و دلیل آن را توانایی داشتن بر دعا و عبادت دانسته است.[۴]بنا بر روایتی دیگر، اگر انگیزه شخص توانگر از پیاده رفتن به حج این است که هزینه کمتری صرف کند، بهتر است سواره برود.[۴]فضیلت پیادهروی برای زیارت امام حسین(ع)در روایات، پیادهروی برای زیارت حرم امام حسین(ع) دارای فضیلت شمرده شده است. بر پایه روایتی، کسی که پیاده به حرم امام حسین(ع) برود، خدا در برابر هر گام برای او حسنهای نوشته و گناهی را پاک میکند.[۵]برخی نیز، فروتنی و خشوع را به عنوان دلیلی عقلا, ...ادامه مطلب
سؤالبه چه دلیل امام حسین(ع) را سرور آزادگان جهان میخوانند؟پاسخآزادی و آزادگی در مکتب امام حسین(ع) از اصول بنیادی و از علل اساسی قیام عاشورا قلمداد شده است. برخی معتقدند مفهوم آزادی و آزادگی با نام امام حسین(ع) و قیام عاشورا گره خورده است. امام حسین(ع) اگرچه در متون تاریخی و روایی با کنیه «اباعبدالله» نام برده شده، در متون ادبی و قصاید حماسی بیشتر با کنیه «ابوالاحرار» و «سرور آزادگان» شناخته شده است.برخی محققان آزادی را، در مقابل بردگی، اصطلاحی حقوقی و اجتماعی دانستهاند که بهمعنای رهایی تن از اسارت و نیز خلاصی از تنگناهای زندگی و انتخاب آگاهانه مسیر حیات است. آنان آزادگی را برتر از آزادی دانستهاند و آن را نوعی رهایی انسان از قید و بندهای ذلتآور حیات بهشمار بردهاند.در سخنان امام حسین(ع) تأکید بر آزادی و آزادگی، بهخصوص از آغاز قیام عاشورا در رجب سال۶۰ق، دیده میشود. جمله «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید» از امام حسین(ع) از مشهورترین سخنان او درباره آزادی و آزادگی قلمداد شده و آن را «منشور جهانی آزادی و آزادگی»، «منشور آزادی» و «حدیث حریت» خواندهاند. در سخنان سایر شهیدان قیام کربلا نیز جملاتی درباره آزادی و آزادگی دیده میشود.جایگاه و مفهومشناسیاز نظر برخی محققان، مفهوم آزادی و آزادگی با نام امام حسین(ع) و قیام عاشورا گره خورده است.[۱] امام حسین(ع) اگرچه در متون تاریخی و روایی با کنیه «اباعبدالله» نام برده شده، در متون ادبی و قصاید حماسی بیشتر با کنیه «ابوالاحرار» و «سرور آزادگان» شناخته شده است.[۲]برخی محققان آزادی را، در مقابل بردگی، اصطلاحی حقوقی و اجتماعی دانستهاند که بهمعنای رهایی تن از اسارت و نیز خلاصی از تنگناهای زندگی و انتخاب آگاهانه مسیر حیات است. آنان آز, ...ادامه مطلب
تأثیر عاشورا بر قیامهای پس از خوداساس و ریشه بسیاری از نهضتهای حق طلبانه پس از عاشورا، همانند قیام توابین، قیام مختار، قیام زید بن علی(ع)، قیام یحیی بن زید، قیام امام حسین(ع) بوده است.[۱] شهادت امام حسین(ع) در تهییج شیعیان و وحدت بخشیدن به آنها تأثیر بسیاری داشت.[۲] برخی گفتهاند نهضتهای مهم سیاسی شیعه به عنوان یک مکتب و تشکیلات انقلابی و ریشهدار در میان مسلمین پس از حادثه عاشورا مطرح شد.[۳]انتشار اخبار کربلا تأثیر زیادی در میان مسلمانان گذاشت. شهادت امام حسین(ع) و یارانش و اسارت خاندانش، سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت اموی شد.[۴] پس از حادثه عاشورا دو گونه مخالفت و قیام بر ضد دستگاه یزید و آنگاه خلافت بنیامیه، رخ داد. بخشی از آن، سازمان نیافته و حرکت فردی و جسورانه بود و برخی قیامهای فراگیر.[۵]توابیناولین قیام شیعیان علیه امویان، قیام توابین بود.[۶] نخستین عکسالعمل همگانی در ارتباط با حادثه کربلا، قیام توابین بود که توسط مردم کوفه انجام گرفت؛ چرا که از یک سو، در کوفه شیعیان فراوانی زندگی میکردند که به امام علی(ع) و امام حسین(ع) علاقمند بودند و از سوی دیگر، آنان با نامههای خود، امام حسین(ع) را به عراق دعوت کردند، و سپس از یاری او سرباز زدند و در واقع امام حسین(ع) و یارانش را تسلیم دشمن کردند.[۷]توابین در سال ۶۵ق به خونخواهی امام حسین(ع) قیام کردند. چند ماهی پس از واقعهٔ کربلا (محرم ۶۱)، گروهی از شیعیان کوفه که از یاری نرساندن به امام حسین(ع) سخت اظهار پشیمانی میکردند، در خانه سلیمان بن صُرَد خُزاعی گرد آمدند. در این جمع که شمار آنان را حدود ۱۰۰ تن برآورد کردهاند، از همه مشهورتر سلیمان بن صرد، صحابی کهنسال پیامبر(ص) بود که پیش از آن در پیکار صفین در صف لشکریان , ...ادامه مطلب
مطالب این وبلاگ حاصل مطالعات و دست نوشتههای قرآنی و حدیثی است که برای نشر معارف دینی و استفاده جامعه اسلامی منتشر میشود.انتشار مطالب وبلاگ نیازی به استناد دهی به این وبلاگ نیست و منابع متن مطالب کافی است.صفحه انستاگرام:https://www.instagram.com/foabbasi بخوانید, ...ادامه مطلب
امام علی(ع)امام علی(ع) در موارد زیادی برای اثبات حقانیت خویش برخلافت، به حدیث غدیر استدلال کرده است.استدلال به حدیث غدیرخم در جلسهای با ابابکر: بعد از رحلت رسولالله(ص) وقتی ابابکر دید که علی(ع) با او بیعت نمیکند اجازه ملاقات خصوصی خواست و با امیرمومنان(ع) سخنانی گفت. حضرت فضایل خود را برشمرد و فرمود:«أَنْشُدُکَ بِاللَّهِ أَنَا الْمَوْلَی لَکَ وَ لِکُلِّ مُسْلِمٍ بِحَدِیثِ النَّبِیِّ ص یَوْمَ الْغَدِیرِ أَمْ أَنْتَ قَالَ بَلْ أَنْت[۱]آیا طبق حدیث پیامبر در روز غدیر، من مولای تو و همه مسلمانان هستم یا تو؟ ابوبکر گفت: بلکه تو.»استدلال به حدیث غدیر در جلسه شورای شش نفره برای تعیین خلیفه بعد از عمر بن خطاب: حضرت برای اولویت خود بر دیگران بعد از استدلالهای فراوانی که با اهل شوری داشتند، فرمود:«آیا غیر از من کسی هست که رسولالله او را در غدیر خم به ولایت نصب کرده باشد؟ همه گفتند: به خدا قسم نه.[۲]»استدلال به حدیث غدیر در ایام خلافت عثمان: علی(ع) در جمعی از انصار و قریش در زمان خلافت عثمان، به خطبه رسول(ص) در غدیرخم و نزول آیه اکمال[۳] و بیعت ابیبکر و عمر و مردم با خود تصریح کرد و آنها گفتند یا علی خوب حفظ کردهای و ما قسمتهایی از این خطبه را فراموش کرده بودیم.[۴]استدلال به حدیث غدیر در ایام خلافت خود: حضرت علی(ع) در روز «رحبه» در ایام خلافتش مردم را برای یادآوری روز «غدیر» گرد آورد و به آنها فرمود: «شما را به خدا سوگند میدهم، هر مسلمانی از پیامبر شنیده که در روز غدیر چه فرمود، بپا خیزد و آنچه را شنیده شهادت دهد و بجز کسی که در آن روز پیامبر را میدیده بپا نخیزد»؛ عدهای از صحابه بپا خاستند و به آنچه در مورد نصّ غدیر شنیده و شاهد بودند شهادت دادند.[۵] در روایت دیگر آمده است زی, ...ادامه مطلب
سؤالخداوند در آیه ۲۹سوره دخان میفرماید: «فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ»؛ از طرفی در مورد ولادت امام حسین(ع) در دعای روز سوم شعبان داریم که «بکته السماء و من فیها…» آیا بین آیه قرآن و روایت تناقض وجود ندارد؟ گریستن یا نگریستن آسمان و زمین برای بشر آیا حقیقی است یا کنایی؟پاسخآسمان و موجودات هستی برای افرادی که در دنیا عذاب شدهاند، گریه نمیکنند. در مقابل از مرگ یا شهادت بندگان وارسته الهی غمگین شده و گریه میکنند. این دو تناقضی با هم ندارد. گریه آسمان و موجودات هستی بر ابا عبدالله الحسین(ع)، معصوملن(ع) و مؤمنان در روایات اسلامی آمده است.برخورداری عالم هستی از شعورهمه موجودات در آموزههای اسلامی از یک نوع شعوری برخوردارند. این شعور آنها را به تسبیح الهی وامیدارد[۱] از دیگر سوی رفتار انسان بر آسمان و بارندگی و… اثر دارد که بیانگر شعور و درک آنهاست:﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ؛ اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم.﴾(اعراف:۹۶) روایات اسلامی بیانگر گریه و ناراحت شدن عالم هستی در مرگ مؤمن است.[۲] همه اینها گویای واکنش موجودات جهان براتفاقهای روزمره میباشد. گریه کردن یا نکردن بر مرگ افراد یکی از همین واکنشهاست.گریه آسمان و زمین بر شهادت امام حسین(ع)آسمان و زمین و موجودات جهان در فقدان پیامبران الهی(ع)، معصومان(ع) و ائمه هدی(ع) ناراحت و گریان میشود. پیامبر اکرم(ص) گریه عرش خدا، ملائکه، آسمان، زمین و تمام موجودات را برای واکنش به گریههای حضرت زهرا(ع) تأیید کرده است.[۳] در روایات آمده است که هنگام شهادت امام حسین(ع)، آسمان بر او گ, ...ادامه مطلب
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی به بیست و نهمین اجلاس سراسری نماز برپائی این همایش را پس از دوسال مایه خرسندی و برکت دانسته و خاطرنشان کردند: پیوندهای حیاتی در یک جامعهی خوشبخت و خوشفرجام، همچون دوستی و گذشت و مهربانی و همدلی و همدردی و یاریرسانی و خیرخواهی و امثال آن به برکت رواج و اقامهی نماز، استحکام مییابد.متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:بسم الله الرّحمن الرّحیموالحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین سیما بقیةالله فیالعالمین ارواحنا فداهبرپائی این همایش فرخنده پس از تأخیر دوساله، مایهی خرسندی و انشاءالله موجب برکت است. هر تلاش فکری و عملی برای نشان دادن ارزش نماز و بزرگداشت این فریضهی مبارک، کاری در جهت نورانی کردن دل انسانها و گرم کردن محفل زندگی آنها است.یاد خدا که نماز مظهر کامل آن است، دل و جان را آزاد و جامعه را آباد میسازد. پیوندهای حیاتی در یک جامعهی خوشبخت و خوشفرجام، همچون دوستی و گذشت و مهربانی و همدلی و همدردی و یاریرسانی و خیرخواهی و امثال آن به برکت رواج و اقامهی نماز، استحکام مییابد. صفهای نماز جماعت، صفوف به هم پیوستهی فعالیتهای اجتماعی را پدید میآورد. کانون گرم و پرشور مساجد، کانونهای همکاری در عرصهی اجتماعی را رونق میبخشد. نماز، آنگاه که با احساس حضور خداوند، گزارده شود به همهی عرصههای زندگی نورافشانی میکند و دنیا و آخرت فرد و جامعه را آباد میسازد.نمازگزار -هر که و هر جا- به اندازهی ظرفیت خود از نماز بهره میبرد، ولی در این میان، جوانان و نوجوانان از همه جلوترند؛ بهرهی آنان از نمازی که با توجه و خشوع خوانده شود بسی بیشتر است. دل جوان و نوجوان آمادگی افزونتری دارد برای رسیدن به «فلاح» که اذان نماز، شتاب گرفتن به آن, ...ادامه مطلب