سؤالآیا دلایل عقلی بر لزوم بعثت انبیا وجود دارد؟خداوند با فرستادن پیامبران سیر حرکت انسان به کمال را برایش تعیین میکند. عقل حکم میکند خداوندی که آفریدگار انسان است و از نیازهای گوناگون او اطلاع دارد راهنمای او باشد. خداوند از طریق وحی و به وسیله پیامبران به تکامل و رشد او کمک میکند. انسان به تنهایی نمیتواند قوانینی برای خود وضع کند که برای رسیدن به سعادت کافی باشد. حتما در جهت وضع قوانین برای زندگی بهتر خود، نیازمند آیین و رهنمودهای الهی است.ضرورت بعثت انبیاء برای تکامل بشرانسان مانند سایر موجودات کمالطلب است؛ امّا کمال حقیقی او از سنخ کمالات مادی و طبیعی نیست؛ بلکه تکامل انسانی او در حقیقت تکامل روح است که با فعالیّت اختیاری خویش حاصل میشود. راه وصول به این کمال ارتباط با کمال مطلق؛ یعنی خداوند متعال میباشد که در سایه این ارتباط به «مقام قرب الهی» نایل میشود.هدف از آفرینش انسان این است که با انجام افعال اختیاری سیر تکاملی خود را به سوی کمال نهایی بپیماید؛ وقتی انسان میتواند راه تکامل خویش را آزادانه و آگاهانه طی کند که هم هدف و هم راه رسیدن به آن را بشناسد، پس مقتضای حکمت الهی این است که ابزار و وسایل لازم را برای تحصیل چنین شناختهایی در اختیار بشر قرار دهد. شناختهای عادی و متعارف که از راه حس و عقل به دست میآیند هر چند نقش مهمی را در تأمین نیازمندیهای زندگی ایفا میکند؛ امّا برای شناختن راه کمال و سعادت حقیقی در ابعاد مختلف دنیوی و اخروی کافی نیست. و اگر راه دیگری برای رفع این کمبودها وجود نداشته باشد هدف خداوند از آفرینش انسان تحقق نخواهد یافت.با توجّه به مقدمات فوق به این نتیجه میرسیم که مقتضای حکمت الهی این است که راه دیگری بجز عقل و حس برای شناختن مسیر تکا, ...ادامه مطلب
سؤالدیدگاه معتزله و اشاعره در لزوم بعثت چیست؟معتزله، متکلمان عقلگرای مسلمان، معتقد بودند حسن و خوبی ارسال پیامبران و بعثت با عقل فهمیده میشود. آنها معتقد بودند که ضرورت و وجوب بعثت انبیاء را تنها بر اساس قاعده لطف میتوان توضیح داد. در مقابل اشاعره میگویند تنها میتوان خوبی ارسال رسل را فهمید اما نمیتوان ضرورت و وجوب آن را از عقل دریافت کرد.اختلاف در حسن و قبحنقطه اختلاف معتزله و اشاعره در بسیاری از مسائل اسلامی و نکته اساسی که ریشه اختلاف این دو گروه کلامی است مسئله حسن و قبح عقلی است. معتزله و شیعه معتقدند که حسن و قبح عقلی است؛ یعنی عقل قادر است تشخیص بدهد که چه کاری خوب است و حسن، و چه کاری بد است و قبیح؛ و این که هر کاری و هر صفتی که عقل ما آن را خوب و حَسَن تشخیص داد میتوانیم آن کار و آن صفت را به خداوند نسبت بدهیم یا وجوب آن کار را بر خداوند لازم بدانیم. اما اشاعره میگویند که حسن و قبح عقلی وجود ندارد یعنی عقل نمیتواند حسن و قبح حقیقی اشیاء را تشخیص بدهد. هر کاری را خدا انجام دهد و به آن امر کند حسن است و اگر انجام نداد و از آن نهی نمود قبیح و بد بوده که انجام نداده و نهی نموده است.اختلاف در ضرورت بعثت انبیادر بحث ارسال پیامبران و بعثت مسئله حسن و قبح عقلی دخیل است. معتزله معتقدند که ارسال و بعثت پیامبران از جمله افعالی است که عقل آدمی آن را حسن میشمارد، و هر کاری حسن باشد، عقل میتواند لزوم و وجوب آن کار را به خداوند نسبت بدهد. پس بر خداوند بعثت انبیاء واجب است.اما اشاعره میگویند: عقل نمیتواند ضرورت و وجوب ارسال پیامبران را تشخیص بدهد و نباید عقل ما در این مسئله نظر دهد زیرا چنین کاری مستلزم آن است که خداوند در آن فعل مجبور باشد در حالی که خداوند فعال ما یش, ...ادامه مطلب
سؤالحضرت فاطمه(س) که بود و چه جایگاهی در اسلام دارد؟پاسخفاطمه زهرا دختر پیامبر اسلام(ص) و همسر حضرت علی(ع) و مادر امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، از زنان بزرگ جهان اسلام است. شیعیان اعتقاد به عصمت حضرت زهرا(سلام الله علیها) دارند و روایات زیادی مبنی بر عظمت جایگاه او و فضائلش از جمله عبادات طولانی نقل کردند. پیامبر اسلام(ص) بسیار او را دوست داشت و گفته است:«فاطمه پاره تن من است و هرکس فاطمه را برنجاند من را رنجانده است.»فاطمه زهرا در سال پنجم بعثت در مکه متولد شد و در سال دوم هجرت با امام علی(ع) ازدواج کرد. یکی از اتفاقهای مهم زندگیاش، پس گرفتن فدک توسط خلیفه وقت از او بود که با اعتراض و خطبه او روبرو شد. از حضرت زهرا(س) دو خطبه نقل شده است. اولین آن درباره غصب فدک است که در مسجد خطاب به مردان و زنان گفته شد. و دومی در خانه، میان زنان مهاجر و انصار بود که درباره غصب خلافت و مظلومیت علی(ع) و خطرات آینده برای امت اسلامی بود.از سیره عبادی فاطمه(س)، نماز و عبادتهای طولانی زیاد، انفاق و صدقه دادن، ایثار و… ذکر شده است.ولادتمشهور شیعیان ولادت حضرت زهرا(س) را سال پنجم بعثت میدانند. طبق این قول، حضرت زهرا(س) هشت سال قبل از هجرت و در مکه و بیستم ماه جمادی الثانی متولد شد.[۱] از دیگر اقوال درباره سال تولد ایشان، سال دوم بعثت،[۲] پنج سال قبل از بعثت، دو سال قبل از بعثت است.[۳]فاطمه آخرین فرزند پیامبر اسلام از حضرت خدیجه(س) است. همه برادران و خواهران حضرت فاطمه در زمان حیات پیامبر از دنیا رفتند. حضرت خدیجه(س) در زمانی که فاطمه پنج سال داشت از دنیا رفت.[۴]ازدواج و زندگی با حضرت علی(ع)حضرت زهرا(س) در سال اول هجرت و در نه سالگی با امام علی(ع) ازدواج کرد و در سال دوم مراسم عروسی انجام گرفت. , ...ادامه مطلب
سؤالامیرمومنان فرمود: «عزیز شما به سفری رفته است و فرق آن با دیگر سفرها این است که او دیگر بر نمیگردد و شما باید به سوی او بروید.» دربارهٔ این روایت توضیح دهید.پاسخامیرمومنان سلام الله علیه در حدیثی مرگ را به سفری بدون بازگشت تشبیه کرده است؛ سفری که برای مسافر آن بازگشتی وجود ندارد و این انسانهای زنده هستند که به سوی شخص درگذشته سفر خواهند کرد.در روایات تعابیر دیگری نیز دربارهٔ مرگ وجود دارد و آن را به انتقال از مکانی به مکان دیگر یا تعویض لباس تشبیه کردهاند. امیرمومنان سلام الله علیه در دیدار بازماندگان یکی از مسلمانان درگذشته، فرمود:إِنَّ هَذَا الْاَمْرَ لَیسَ لَکُمْ بَدَاَ وَ لَا إِلَیکُمُ انْتَهَی وَ قَدْ کَانَ صَاحِبُکُمْ هَذَا یسَافِرُ فَعُدُّوهُ فِی بَعْضِ اَسْفَارِهِ فَإِنْ قَدِمَ عَلَیکُمْ وَ إِلَّا قَدِمْتُمْ عَلَیهِ؛ این کار نه با شما آغاز گردید و نه بر شما پایان خواهد رسید. این رفیق شما به سفر میرفت، کنون او را در یکی از سفرهایش بشمارید. اگر نزد شما بازگشت چه خوب، وگرنه شما روی بدو میآرید.[۱]برخی شارحان نهج البلاغه این حکمت را به شعر درآوردهاند:ز قومی مُرد شخصی و علی گفتنباید از غم مرگش برآشفتشما آغاز این مردن نبودیدنه در پایان آن منزل نمودیدسفر میکرد یار باوفاتانبگوییدش سفر رفته است او هاناگر ناید که تا بیند شما راشما خواهید رفت و دید او را[۲] ابن میثم بحرانی، متکلم و فقیه شیعه در قرن هفتم قمری، در شرح نهج البلاغهٔ خود تحلیل امام علی(ع) از مرگ را برای شخص مصیبتدیده آرامشبخش و اقناعکننده بر شمرده است.[۳]میرزا حبیبالله خویی (۱۲۶۵-۱۳۲۴ق)، فقیه و شارح نهج البلاغه، این سخن امام علی(ع) دربارهٔ مرگ را فصیح و اقناعکننده بر شمرده است. از نظر او، امام(ع) در , ...ادامه مطلب
سؤالانفاق در قرآن چه جایگاه، اهمیت و آثاری دارد؟انفاق از مهمترین و محوریترین مولفههای دینداری است که در قرآن بارها بدان تأکید و سفارش شده و برای آن ثواب و اجر بزرگی معین گردیده است.تزکیه و طهارت، رسیدن به نیکوکاری و مقامات معنوی و رفع فقر از جامعه، از آثار انفاق شمرده میشود. انفاقکنندگان در قرآن همان مؤمنان، پرهیزکاران و نیکوکاران هستند. انفاق در کنار اوصافی همچون ایمان به غیب، صبر، نیکی، برپاداشتن نماز و … آمده است که از خصوصیات اصلی یک مسلمان محسوب میشود. انفاق از ویژگی انسانهایی است که خدا به آنها وعده بهشت را میدهد.بر اساس قرآن، فقرا، محرومان، یتیمان، در راهماندگان و بینوایان و.. افرادی هستند که مستحق گرفتن انفاق هستند.فضیلت و اهمیت انفاقانفاق به معنی بخشش در راه خدا است از آنچه خدا روزی کرده است.[۱]انفاق از مهمترین مفاهیم اخلاقی و با فضیلتترین اموری است که در قرآن بدان تأکید فراوان شده است. خداوند در قرآن فرموده است برای انفاقکننده پاداش بزرگ و بهشت است.[۲] و مالی که انفاق میشود را چندبرابر میکند.[۳] و برای انفاقکنندگان بیم و اندوهی وجود ندارد.[۴] در قرآن کریم، صدها آیه درباره کمک به محرومان، در قالب زکات، خمس، صدقه، انفاق، قرض الحسنه، اطعام، ایثار و … مطرح شده است. همچنین برای نوع و مقدار انفاق، شرایط انفاقکننده و انفاقشونده دستوراتی دارد.[۵] خداوند بارها در قرآن امر به انفاق کرده است.[۶] در آیهای با لحنی عتابآلود میفرماید در حالی که همه چیز به خداوند تعلق دارد چرا در راه خدا انفاق نمیکنید.[۷]انفاق دو وجه و کارکرد عبادی و اجتماعی دارد که یک انسان را از لحاظ معنوی به مراتب رفیعی میرساند و هم سبب بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه میگردد. در بسیاری, ...ادامه مطلب
سؤالآیا دلیلی روایی بر زیارت اهل قبور در سیره نبوی وجود دارد؟روایتها و گزارشهای متعددی از سیره پیامبر بر زیارت اهل قبور در منابع شیعه و اهل سنت وجود دارد. پیامبر(ص) مسلمانان را به زیارت اهل قبور و همچنین زیارت خودشان توصیه میکردند. گزارشهایی از سیره پیامبر(ص) در مورد زیارت قبر آمنه بنت وهب، شهدای جنگ احد و قبور بقیع ذکر شده است.توصیه پیامبر(ص) به زیارت اهل قبور در روایات شیعه و اهل سنتروایات متعددی درباره زیارت اهل قبور از پیامبر(ص) به طریق اهل سنت و شیعه رسیده که به برخی از آنها اشاره میگردد:«هیچکس نیست که بر من سلام بکند، مگر این که خداوند روحم را بر من باز میگرداند و من پاسخ او را میگویم».[۱]«بر من درود بفرستید زیرا درود و سلام شما بر من میرسد».[۲]«هر کس به قصد زیارت و دیدار من به سوی من آید، شایسته است بر من که در روز قیامت شفیع او باشم».[۳]«هر کس برای حج به مکه برود سپس در مسجد من به دیدار من بیاید، برای او دو حج پذیرفته شده، نوشته میشود».[۴]«هر کس در حال حیات و پس از وفاتم مرا زیارت کند، روز قیامت، در همسایگی (و پناه) من خواهد بود».[۵]«کسی که به خاطر خدا برای زیارت من به مدینه بیاید، روز قیامت در همسایگی (و پناه) من خواهد بود».[۶]رسول خدا(ص) به علی(ع) فرمودند: «ای علی! هر کس مرا در حال حیات یا پس از مرگم زیارت کند، یا تو را در حال حیاتت یا پس از وفاتت زیارت کند یا دو پسرت را در حال حیاتشان یا پس از وفاتشان زیارت کند، ضمانت میکنم که روز قیامت، او را از هول و هراسها و سختیهای قیامت، برهانم و در رتبه خودم و با خودم قرارش دهم».[۷] درباره زیارت قبور اهل بیت(ع)، روایات زیادی وارد شده که با مراجعه به کتاب جامع الزیارات ابن قولویه میتوان از آنها مطلع شد.انس بن مال, ...ادامه مطلب
خطبه دوم امام حسین(ع) در روز عاشورا که امام حسین(ع) ضمن آن به مذمت مردم کوفه به دلیل پیمانشکنی پرداخته و حرامخواری را علت این پیمانشکنی قلمداد کرده است.از نظر محققان، امام حسین(ع) در خطبه دوم خود در روز عاشورا تلاش کرده تا توجه مردم کوفه را به این حقیقت جلب کند که آنان با شمشیری که متعلق به خاندان پیامبر(ص) است علیه این خاندان قیام کردهاند و نیرویی را که اسلام به آنان ارزانی داشته بر ضد خود اسلام به کار بردهاند. برخی از جملات این خطبه بهعنوان شعار نهضت عاشورا قلمداد شدهاند.امام حسین(ع) این خطبه را پیش از آغاز جنگ و زمانی که سپاه کوفه آماده حمله بود خواند. زمانی که امام حسین(ع) قصد کرد تا با این سخنرانی پایانی حجت را بر سپاه کوفه تمام کند، سپاهیان دشمن با ایجاد سروصدا و هلهله از این کار جلوگیری کردند. امام حسین(ع) در این شرایط سخنان خود را شروع کرد و دلیل عدم سکوت سپاه کوفه را برای نشنیدن سخنان حق را حرامخواری آنان برشمرد.جایگاه و ویژگیهاخطبه دوم امام حسین(ع) در روز عاشورا خطبهای است که در بخش مهمی از آن امام(ع) مردم کوفه را به دلیل پیمانشکنی مورد ملامت قرار داده است. امام(ع) در این خطبه به تحلیل این موضوع پرداخته که چگونه مردم کوفه، که یک روز در اثر جنایتهای بنیامیه در حق آنان بهسوی آن حضرت میل یافته بودند و او را به عراق دعوت کرده بودند، ناگهان تغییر موضع دادند؛ تغییری که طی آن نقض عهد کردند و امام(ع) را تنها گذاشتند و از بنیامیه پشتیبانی کردند.[۱]امام حسین(ع) در تحلیل خود دلیل این انحراف، که در هنگام ایراد خطبه به صورت امتناع از شنیدن سخن حق با ایجاد سروصدا نمایان شده بود، را حرامخواری سپاه کوفه قلمداد کرده بود؛ حرامخواری که ناشی از سرازیرشدن پولهای حرام ف, ...ادامه مطلب
سؤالآیا درباره پیادهروی به اماکن مذهبی، دلیلی وجود دارد؟پیادهروی برای زیارت امام حسین(ع) در روایات مورد سفارش قرار گرفته است. امام حسن(ع) نیز چندین بار مسیر حج را پیاده رفته است. یکی از دلایل فضیلت پیادهروی به سوی مکانهای مقدس را، فروتنی و خشوع دانستهاند.البته اگر خستگی پیادهروی باعث شود فرد از دعا و عبادت بازماند بهتر است سواره به زیارت برود. همچنین اگر شخص توانگر برای صرف هزینه کمتر بخواهد پیاده به زیارت برود، بهتر است سواره این سفر را انجام دهد.پیادهروی به سوی مکانهای مقدس در دیگر ادیان مانند مسیحیت نیز وجود دارد.حجگزاری پیاده امام حسن(ع)بر اساس روایات، امام حسن(ع) ۲۰[۱] یا ۲۵ بار[۲] از مدینه تا مکه برای انجام فریضه حج پیاده رفته است. بنا بر روایتی دیگر، گاهی پیش میآمد که او این مسیر را پابرهنه طی میکرد.[۳] گفته شده امام حسن(ع) توان مالی داشت و در حالی که اسبها و شترها، خالی از راکب میرفتند، او پیاده به حج میرفت.دلیل سفارش به حجگزاری سوارهدر برخی روایات، توصیه به سواره رفتن به حج شده است. یکی از دلایل این توصیه آن است که خستگی راه مانع انجام مناسک حج نشود. در روایتی، امام صادق(ع) به سواره رفتن به حج سفارش کرده و دلیل آن را توانایی داشتن بر دعا و عبادت دانسته است.[۴]بنا بر روایتی دیگر، اگر انگیزه شخص توانگر از پیاده رفتن به حج این است که هزینه کمتری صرف کند، بهتر است سواره برود.[۴]فضیلت پیادهروی برای زیارت امام حسین(ع)در روایات، پیادهروی برای زیارت حرم امام حسین(ع) دارای فضیلت شمرده شده است. بر پایه روایتی، کسی که پیاده به حرم امام حسین(ع) برود، خدا در برابر هر گام برای او حسنهای نوشته و گناهی را پاک میکند.[۵]برخی نیز، فروتنی و خشوع را به عنوان دلیلی عقلا, ...ادامه مطلب
سؤالبه چه دلیل امام حسین(ع) را سرور آزادگان جهان میخوانند؟پاسخآزادی و آزادگی در مکتب امام حسین(ع) از اصول بنیادی و از علل اساسی قیام عاشورا قلمداد شده است. برخی معتقدند مفهوم آزادی و آزادگی با نام امام حسین(ع) و قیام عاشورا گره خورده است. امام حسین(ع) اگرچه در متون تاریخی و روایی با کنیه «اباعبدالله» نام برده شده، در متون ادبی و قصاید حماسی بیشتر با کنیه «ابوالاحرار» و «سرور آزادگان» شناخته شده است.برخی محققان آزادی را، در مقابل بردگی، اصطلاحی حقوقی و اجتماعی دانستهاند که بهمعنای رهایی تن از اسارت و نیز خلاصی از تنگناهای زندگی و انتخاب آگاهانه مسیر حیات است. آنان آزادگی را برتر از آزادی دانستهاند و آن را نوعی رهایی انسان از قید و بندهای ذلتآور حیات بهشمار بردهاند.در سخنان امام حسین(ع) تأکید بر آزادی و آزادگی، بهخصوص از آغاز قیام عاشورا در رجب سال۶۰ق، دیده میشود. جمله «اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید» از امام حسین(ع) از مشهورترین سخنان او درباره آزادی و آزادگی قلمداد شده و آن را «منشور جهانی آزادی و آزادگی»، «منشور آزادی» و «حدیث حریت» خواندهاند. در سخنان سایر شهیدان قیام کربلا نیز جملاتی درباره آزادی و آزادگی دیده میشود.جایگاه و مفهومشناسیاز نظر برخی محققان، مفهوم آزادی و آزادگی با نام امام حسین(ع) و قیام عاشورا گره خورده است.[۱] امام حسین(ع) اگرچه در متون تاریخی و روایی با کنیه «اباعبدالله» نام برده شده، در متون ادبی و قصاید حماسی بیشتر با کنیه «ابوالاحرار» و «سرور آزادگان» شناخته شده است.[۲]برخی محققان آزادی را، در مقابل بردگی، اصطلاحی حقوقی و اجتماعی دانستهاند که بهمعنای رهایی تن از اسارت و نیز خلاصی از تنگناهای زندگی و انتخاب آگاهانه مسیر حیات است. آنان آز, ...ادامه مطلب
تأثیر عاشورا بر قیامهای پس از خوداساس و ریشه بسیاری از نهضتهای حق طلبانه پس از عاشورا، همانند قیام توابین، قیام مختار، قیام زید بن علی(ع)، قیام یحیی بن زید، قیام امام حسین(ع) بوده است.[۱] شهادت امام حسین(ع) در تهییج شیعیان و وحدت بخشیدن به آنها تأثیر بسیاری داشت.[۲] برخی گفتهاند نهضتهای مهم سیاسی شیعه به عنوان یک مکتب و تشکیلات انقلابی و ریشهدار در میان مسلمین پس از حادثه عاشورا مطرح شد.[۳]انتشار اخبار کربلا تأثیر زیادی در میان مسلمانان گذاشت. شهادت امام حسین(ع) و یارانش و اسارت خاندانش، سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت اموی شد.[۴] پس از حادثه عاشورا دو گونه مخالفت و قیام بر ضد دستگاه یزید و آنگاه خلافت بنیامیه، رخ داد. بخشی از آن، سازمان نیافته و حرکت فردی و جسورانه بود و برخی قیامهای فراگیر.[۵]توابیناولین قیام شیعیان علیه امویان، قیام توابین بود.[۶] نخستین عکسالعمل همگانی در ارتباط با حادثه کربلا، قیام توابین بود که توسط مردم کوفه انجام گرفت؛ چرا که از یک سو، در کوفه شیعیان فراوانی زندگی میکردند که به امام علی(ع) و امام حسین(ع) علاقمند بودند و از سوی دیگر، آنان با نامههای خود، امام حسین(ع) را به عراق دعوت کردند، و سپس از یاری او سرباز زدند و در واقع امام حسین(ع) و یارانش را تسلیم دشمن کردند.[۷]توابین در سال ۶۵ق به خونخواهی امام حسین(ع) قیام کردند. چند ماهی پس از واقعهٔ کربلا (محرم ۶۱)، گروهی از شیعیان کوفه که از یاری نرساندن به امام حسین(ع) سخت اظهار پشیمانی میکردند، در خانه سلیمان بن صُرَد خُزاعی گرد آمدند. در این جمع که شمار آنان را حدود ۱۰۰ تن برآورد کردهاند، از همه مشهورتر سلیمان بن صرد، صحابی کهنسال پیامبر(ص) بود که پیش از آن در پیکار صفین در صف لشکریان , ...ادامه مطلب
سؤالاز نظر شهید مطهری، چه تحریفاتی در روایت واقعه کربلا رخ داده است؟پاسختحريفهای واقعه عاشورا از نظر شهید مطهری شامل تحریفهایی ناشی از اغراض دشمنان، تمایل بشر به اسطورهسازی و تمایل به ایجاد گریه برای امام حسین(ع) با هر وسیلهای است که اهداف رخداد عاشورا چون اصلاحگری و امر به معروف و نهی از منکر را مخدوش میکند.از نظر مرتضی مطهری، تحریفهای صورتگرفته در واقعه عاشورا شامل تحریفاتی لفظی و معنوی هستند که تحریفهای معنوی آن موجب منحرفشدن هدف این رخداد و نرسیدن پیام آن به مخاطبان در تاریخ بشر میشود که خود خسارت بزرگی برای بشریت خواهد بود. عوامل تحریف در واقعه عاشورا شامل عواملی عمومی و خصوصی هستند که عوامل عمومی در همه رخدادها دیده میشوند؛ اغراض دشمنان و تمایل بشر به اسطورهسازی جزء عوامل عمومی تحریف عاشورا هستند و تلاش برای گریاندن مردم بر مصائب امام حسین(ع) از هر راهی جزء عوامل خصوصی تحریف به شمار میرود.اینکه امام حسین(ع) قیام کرد تا کشته شود و خون او کفاره گناهان امت پیامبر(ع) قرار بگیرد و داستان عروسی قاسم بن حسن(ع) از جمله تحریفات این رخداد است. از نظر مطهری برای هر مؤمنی وظیفهای و رسالتی هست که باید با تحریفات واقعه کربلا مبارزه کند. این وظیفه هم برای علمای امت و هم برای توده مردم قابل تبیین است؛ چرا که در پیدایش این تحریفات هم خواص مسئول هستند و هم عوام.تعریف تحریفتحریف از نظر لفظی از ماده «حرف» است و معنای آن منحرفکردن چیزی از مسیر و وضع اصلی آن است.[۱] پس، تحریف نوعی تغییر و تبدیل است، اما همیشه تحریف مشتمل بر تغییر و تبدیل موضوع تحریف نیست؛ تحریف یعنی شخص گفتار یا نوشتاری را طوری ارائه کند که مقصودی را که آن گفتار یا نوشتار باید برساند نرساند و مقصود دیگری،, ...ادامه مطلب
سؤالتکلیف از لحاظ دینی چند قسم است؟تکلیف یعنی چیزی یا کاری از کسی خواستن که در آن رنج و زحمت باشد و این اصطلاح از لفظ «کُلْفَت» گرفته شده است. امر و نهی خداوند به بندگان برای انجام چیزی را تکلیف خواندهاند.[۱]تقسیم بهجهت طرف مقابل تکلیفدر برخی موارد، طرف مقابل تکلیف، خداوند است و باید وظایفی نسبت به خداوند انجام داد مانند نماز، روزه و حج که به اینها حقوق الهی میگویند.تعدادی از تکالیف در مقابل اجتماع است. مانند رعایت حقوق پدر و مادر، حقوق همسایه، حقوق دوست و حقوق همسر که به اینها حقوق اجتماعی میگویند.برخی افراد تکالیفی نسبت به خود دارند: پرهیز از شهوتپرستی، شکمبارگی و غیره که حقوق فردی خوانده میشوند.تکلیف از حیث مرتبهواجب: انجام برخی تکلیفها بر انسان لازم است. تکالیفی مانند نماز، روزه، حج و جهاد از این موارد بوده و انجام ندادن آن، گناه است.حرام: اعمالی که اگر انسان انجام دهد، گناه کرده و سزاوار عذاب است. اعمالی مانند دزدی، رشوهخواری، حرامخواری، دروغ.مستحب: اعمالی که انجام آن، ثواب و پاداش دارد و اگر انجام نشود، گناهی ندارد مانند نمازهای نافله، روزههای ماه رجب.مکروه: مکروهات در عبادات به معنای کمشدن ثواب عبادت است. مکروهات در غیر عبادات به این معنا است که انجام ندادن آن بهتر است، هرچند انجام دهنده آن، مواخذه نمیشود.مباح: ترک یا انجام عمل برابر است، نه عذابی دارد و نه ثوابی.منابع↑ حسینی دشتی. سید مصطفی. معارف و معاریف. ج۳. ص۶۵۶. نشر دانش. ۱۳۷۶. موضوعات مرتبط: پرسش ها و پاسخ ها بخوانید, ...ادامه مطلب
سؤالآیا روایتی با سند صحیح از امام علی(ع) به این مضمون وجود دارد: «مراقب بدی کسی باش که به او خوبی کردهای»؟مراقب بدی کسی باش که به او خوبی کردهای، (به عربی: اِتَّقِ شَرَّ مَنْ احْسَنْتَ اِلَیْهِ) ضربالمثلی قدیمی و عربی، که به اشتباه به امام علی(ع) نسبت داده شده است. برخی مفسران از این عبارت در تفسیر آیه ۷۴ سوره توبه که منافقان پس از آنکه مورد احسان خدا و پیامبر(ص) قرار گرفتند، به جای سپاسگزاری، عیبجویی و انکار کردند، بهره بردهاند.دلالت ضربالمثل «مراقب بدی کسی که به او خوبی کردهای باش» را بر این دانستهاند که شر و بدی افرادی که انسان به آنها خوبی کرده را هم بیشتر و هم تلختر دانستهاند و آسیب بیشتری به انسان میرساند.فهرستضربالمثلاصل جمله «مراقب بدی کسی باش که به او خوبی کردهای»، عبارت «اِتَّقِ شَرَّ مَنْ احْسَنْتَ الَیْهِ» است. ابوالفتوح رازی، مفسر شیعه قرن ششم قمری، این عبارت را به عنوان ضرب المثلی مشهور نقل کرده است.[۱] میدانی نیشابوری[۲]، عالم و ادیب قرن ششم قمری، و احمد بن ابراهیم ثعلبی[۳] مفسر اهلسنت در قرن پنجم قمری، این عبارت را به عنوان ضرب المثل ذکر کردهاند.از این عبارت در منابع روایی شیعه[۴] و اهل سنت،[۵] به عنوان روایت یاد نشده است. این گفتار در برخی نوشتههای متأخر به اشتباه، به امام علی(ع) نسبت داده شده است.[۶]کاربردهااز این ضربالمثل در موارد متعدد دینی و ادبی استفاده شده:بسیاری از مفسران اهلسنت[۷] و برخی از مفسران شیعه[۸] به این عبارت در تفسیر آیه ۷۴ سوره توبه اشاره کردهاند. منافقان پیش از حکومت پیامبر(ص) از نظر اقتصادی زندگی سختی داشتند و پس از آغاز حکومت وی با بهره بردن از غنائم، ثروتمند شدند.[۹] بر اساس این آیه، منافقان به عیبجویی و انکار نپرد, ...ادامه مطلب
بسم الله الرّحمن الرّحیمخیلی خرسندم و خدای متعال را شاکرم که این جلسهی نورانی و بابرکت را یک بار دیگر در این حسینیّه دیدیم و از آن فیض بردیم. دلهای پاک و صاف شما، دلهای روشن شما کیفیّت میدهد به دعا و به نصیحت و به موعظه و به مرثیهخوانی و همه چیز. اصل قضیّه دل است؛ دلِ روشن و پاک که بحمدالله منشأ و منبعش شماها هستید. این قاری محترم خوشسلیقگی به خرج دادند، این آیه را برایمان خواندند: «اِنَّهُم فِتیَةٌ آمَنوا بِرَبِّهِم وَ زِدناهُم هُدًی»(۱) انشاءالله شماها مصداق این آیهی شریفه باشید: جوانهایی که ایمان آوردند، ایمان در دل آنها راسخ شد و به همین جهت هم خدای متعال هدایتش را بر آنها افزایش داد. سعی کنیم این جوری باشیم.اربعین، پرچم سربلند حسینبنعلی (علیه السّلام) است. [مراسم] اربعین امسال از همه سال، از همهِی سالها، از همهی دوران تاریخ، باشکوهتر و معظّمتر انجام گرفت. حقّاً و انصافاً باید گفت حادثهی اربعین، این پیادهروی، این حضور همگانی مردم مسلمان، یک پدیدهی معجزهگون و معجزهآسا است. این یک چیز طبیعی نیست. با هیچ ترتیبی، با هیچ تدبیری، با هیچ دستی، با هیچ سیاستی امکان نداشت و امکان ندارد یک چنین حادثهای پیش بیاید؛ این فقط دست خدا است.خب، این مژده است. این برای من و شما مژده و بشارت است. پیدا است که دست خدای متعال در حال اقدام برای پیشرفت داعیهی اسلامخواهی و اسلامگرایی است و پرچم اسلامِ اهلبیت را روزبهروز خدای متعال دارد بلندتر میکند. این نشانهی آن است که راه پیش روی ما راه روشنی است، انشاءالله راه پیمودنی است.من به شما جوانهای عزیز توصیه میکنم قدر هیئتهایتان را بدانید. من همیشه به جوانها میگویم قدر جوانیتان را بدانید؛ این امروز هم هست. قدر جوانی را بدانید، ام, ...ادامه مطلب
سرانجام سرهای شهیدان کربلا، از جمله سر مبارک امام حسین(ع) چه شد؟سر همه شهدای کربلا (جز علیاصغر(ع) و حر بن یزید ریاحی) از تن جدا گشته و بههمراه کاروان اسیران کربلا به کوفه و شام برده شد. بیشتر علمای شیعه معتقدند سر امام حسین پس از کوفه و شام به کربلا بازگردانده شد و در کنار بدن ایشان دفن گردید.قولهای دیگری نیز بر دفن سر امام حسین در دمشق و مصر وجود دارد. همچنین برخی قولها بر دفن سر امام در مدینه و یا نجف دلالت دارد که البته پس از مدتی به کربلا بازگردانده و در آنجا دفن شد.در مورد سر دیگر شهدای کربلا نیز قول مشهور، بازگشت به کربلا و دفن در آنجا است؛ البته مقبرهای در قبرستان باب صغیر شام منسوب به سرهای شهدای کربلا وجود دارد.جدا شدن سر شهدای کربلا جز دو شهیدپس از شهادت امام حسین به دستور عمر بن سعد، سر همهٔ شهدا از بدن جدا شد. در میان شهدا، تنها سر دو نفر از بدن جدا نشد:علیاصغر که پس از واقعه کربلا سر او از بدن جدا نشد؛ زیرا امام حسین او را دفن کرده بود.حر بن یزید ریاحی نیز سرش از بدن جدا نشد؛ زیرا خویشاوندان و افراد همقبیله او، مانع از بریدن سر او شدند.[۱]سرهای شهدا، بین قبایل مختلف تقسیم شد تا به کوفه و شام ببرند و جایزه بگیرند. پس از ورود به کوفه و مدتی حضور در آنجا، سرهای شهدا به همراه کاروان اسیران واقعه کربلا به سمت شام حرکت داده شدند.[۱]سرنوشت سر امام حسیندر مورد سرانجام سر امام حسین، نظرات مختلفی وجود دارد:1. بازگشت به کربلابیشتر علمای شیعه، معتقدند امام سجاد، در روز اربعین (بیستم ماه صفر سال ۶۱ق) وارد کربلا شده و سر امام حسین را در کربلا دفن کرد.[۲] سید بن طاووس عالم شیعه قرن هفتم قمری، در لهوف نقل کرده که سر امام حسین، از شام برگردانده شده و در کربلا در کنار جسد،, ...ادامه مطلب