دعا برای فرج

ساخت وبلاگ

سؤال: حضرت ولیعصر حدیثی دارند به این مضمون که: برای فرج بسیار دعا کنید که همان فرج شماست.

 1. آیا این حدیث صحیح است و منابع آن چیست؟

2. اگر این حدیث برای فهم بهتر عوام ،به این صورت نوشته ایرادی دارد:‌«برای ظهور ما بسیار دعاکنید که ظهور ما در حقیقت گشایش در مشکلات شماست» ؟

پاسخ اجمالي

این روایت را شیخ صدوق در كمال الدين و شیخ طوسی در الغيبه نقل کرده اند که سند شیخ طوسی معتبر است و سند شيخ طوسي نيز مويد آن مي شود.

پاسخ تفصيلي:

اين روایت که توقيع امام زمان علیه السلام به اسحاق بن یعقوب است، در كتاب «كمال الدين» شيخ صدوق ذكر گرديده است. [1]

این روایت را کتاب های دیگر نیز آورده اند از جمله:

  • طوسى، محمد بن الحسن، الغيبة، ايران،  قم، چاپ اول، 1411ق، ص290.
  • طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى (چاپ قدیم)، تهران، چاپ سوم، 1390 ق، ج2، ص451.
  • قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، قم، چاپ اول، 1409 ق، ج1، ص1115.
  • طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، مشهد (چاپ قدیم)، چاپ اول، 1403 ق، ج2، ص471.
  • اربلى، على بن عيسى، كشف الغمة في معرفة الأئمة (چاپ قدیم)، تبريز، چاپ اول، 1381ق، ج2، ص531.
  • بهاء الدين نيلى نجفى، على بن عبد الكريم، منتخب الأنوار المضيئة في ذكر القائم الحجّة عليه السلام - قم، چاپ اول، 1360 ش، ج2، ص125.

متن روایت:

اسحاق بن يعقوب نقل مى‏كند كه: از محمد بن عثمان عمرى خواستم نامه‏ام را [به امام مهدى (ع)] برساند. در آن نامه سؤال‏هايى را كه برايم پيش آمده بود نوشته بودم؛ پس از مدتى توقيعى با خط مولاي مان صاحب الزمان (ع) به دستم رسيد كه در آن چنين نوشته شده بود:

«... وَ أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ‏ فَإِنَّ ذَلِكَ فَرَجُكُمْ ...»[2] ؛ «...براى تعجيل فرج زياد دعا كنيد كه اين دعا کردن فرج شما است...» یا  «براى تعجيل ظهور، بسيار دعا كنيد؛ زيرا در ظهور من گشايش امور شماست».

سند روایت:

سند اوّل را شيخ صدوق (ره) در كتاب كمال الدين و تمام النعمه اين گونه آورده است: حدّتنا محمدبن محمد بن عصام الكليني (ره)، قال: حدثنا محمد بن يعقوب الكليني عن اسحاق بن يعقوب، قال: ....

سند دوم را شيخ طوسى (ره) در كتاب الغيبه نقل مى‏كند:وَ أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِي الْقَاسِمِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ وَ أَبِي غَالِبٍ الزُّرَارِيِّ وَ أَبِي مُحَمَّدٍ التَّلَّعُكْبَرِيِّ كُلِّهِمْ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ إِسْحَاقَ‏ بْنِ‏ يَعْقُوبَ‏ قَالَ ... .[3]

اشکال بر سند این توقیع

برخی این روایت را از نظر سندی معتبر نمی دانند و می گویند فردى كه هم در سلسله سند شيخ طوسى (ره) و هم در سند شيخ صدوق (ره) وجود دارد و بايد از آن بحث كرد اسحاق بن يعقوب است، اگر چه در سلسله سند شيخ صدوق (ره) در باره محمد بن محمد بن عصام كلينى (ره) نيز پرسش هايى وجود دارد ولى ما مى‏توانيم از آنها صرف نظر كنيم، چون سلسله سند شيخ طوسى (ره) كه به محمد بن يعقوب كلينى (ره) مى‏رسد و خالى از ابن عصام كلينى مى‏باشد؛ معتبر است.

اشکال اول:

از آن جا كه كلينى (ره) اين توقيع را در كتاب كافى نياورده مى‏فهميم كه اين حديث به نظر وى معتبر نبوده است؛ زيرا اگر معتبر بود حتماً آن را در كتاب كافى نقل مى‏كرد. اين سخن كه كلينى (ره) به خاطر تقيه آن را در كتابش نقل نكرده درست نيست؛ چون خيلى از توقيعات دربسيارى از كتاب‏ها نقل شده و اين توقيع نيز در كتاب‏هاى ديگر نقل گرديده است.

پاسخ

 1. اين كه علت عدم نقل اين حديث توسط كلينى (ره) تقيه نبوده است- چون اين توقيع و غير آن در بقيه كتاب‏ها مانند «كمال الدين» شيخ صدوق (ره) و «الغيبة» شيخ طوسى نقل شده است- سخن درستى نيست؛ زيرا تقيه ممكن است در يك زمان نسبت به شخصى، محقَّق باشد ولى نسبت به شخصى ديگر در زمانى ديگر وجود نداشته باشد، پس مقايسه زمان كلينى (ره) با دوران صدوق (ره) و يا دوران شيخ طوسى (ره) درست نيست.

2. مرحوم كلينى در زمان غيبت صغرا مى‏زيست و ارتباط او با امام مهدى (عج) از طريق سفيرانش ممكن بود، اما دوران زندگى شيخ صدوق (ره)- كه هم عصر با شيخ مفيد (ره) بود- در ابتداى غيبت كبرا بود و در آن زمان همه سفيران فوت كرده بودند و حساسيّت سياسى كه پيرامون امام مهدى (عج) وجود داشت در عصر شيخ صدوق (ره) كم شده بود، علاوه بر اين كه در عصر شيخ صدوق (ره) (م 381 ه. ق) اوضاع سياسى اجتماعى تغيير يافته بود به طريق اولى در عصر شيخ طوسى (ره) (م 460 ه. ق) حساسيت و خطر كمترى در باره اعتقاد به مهدويت و ارتباط با آن حضرت وجود داشت.

3. آوردن توقيع در كتاب كافى- كه زياد در دسترس مردم بود- سبب مى‏شد كه به زودى به دست خليفه عباسى برسد و او بفهمد كه تنها راه دسترسى به امام مهدى (ع) شخص محمد بن عثمان بن سعيد عمرى است. بنابراين نقل توقيع در كتاب با حكمتى كه در مسئله غيبت امام (ع) وجود دارد منافات داشت؛ چون در روايات فراوانى آمده كه آن‏ حضرت به جهت ترس از كشته شدن غايب شده است؛ به همين دليل كار محمد بن يعقوب كلينى (ره) عاقلانه بود كه آن توقيع را در كتاب كافى نقل نكند، و يكى از نكاتى كه اين مطلب را تقويت مى‏كند اين است كه اصلًا هيچ توقيعى در كتاب كافى نيامده است و ظاهراً روش در كتاب كافى اين چنين بوده كه از مطالب خلاف تقيه در باره امام مهدى (ع) خالى باشد.

اشکال دوم:

اسحاق بن يعقوب علاوه بر اين كه مورد توثيق قرار نگرفته، اخبار زيادى را نيز روايت نكرده است. به همين دليل نمى‏توان او را از راويان مشهور شمرد؛ چون كلّ رواياتى كه نقل كرده فقط سه خبر است كه يكى از آنها فقهى است و دو روايت ديگر فقهى به شمار نمى‏آيد.

پاسخ:

اگر چه اسحاق بن يعقوب روايت‏هاى زيادى را نقل نكرده است، ولى پاره‏اى از امور سبب مى‏شود كه ما به صدور اين توقيع از امام مهدى (ع) مطمئن شويم و در پى آن به وثاقت اسحاق بن يعقوب نيز اطمينان پيدا كنيم‏:

1. در آن زمان تشخيص درستى يا نادرستى ادعاى اسحاق بن يعقوب آسان بود كه آيا وى چنين نامه‏اى دريافت كرده و آيا نامه به خط امام (ع) بوده و آيا آن امضا، امضاى امام (ع) بوده است؟‏

2. در آن زمان ممكن بود كه درستى يا نادرستى ادعاى اسحاق بن يعقوب توسط محمد بن عثمان بن سعيد يا سفير بعدى روشن شود و حتى اگر بپذيريم كه اسحاق بن يعقوب قبل از رسيدن توقيع به دست كلينى (ره) و يا قبل از آمدن كلينى (ره) به بغداد مرده بود، ولى در اين نكته شكى نيست كه كلينى (ره) مدت قابل توجهى با سفراى امام (ع) در بغداد زندگى كرد.

3. علاوه بر اين كه اوضاع آن زمان نيز مساعد بود تا كلينى (ره) در باره خود راوى و روايتش تحقيق كند و يا از سفراى امام (ع) بپرسد.

4. در اينجا يك احتمال ديگر نيز مطرح است كه آن را علامه تسترى (ره) در كتاب قاموس الرجال بيان كرده است كه اسحاق بن يعقوب برادر بزرگ محمد بن يعقوب كلينى (ره) باشد؛ زيرا اسم پدر هر دو يعقوب است، همچنان كه در نسخه كتاب كمال الدين شيخ صدوق (ره)- كه نزد علامه تسترى (ره) بوده است- در پايان توقيع چنين عبارتى وجود دارد: والسلام عليك يا اسحاق بن يعقوب كلينى، و اين گوياى اين است كه هر دو از اهالى روستاى كُلين بوده‏اند.



[1]. این نوشتار خلاصه ای است از مقاله : «پژوهشى در باره توقيع شريف امام زمان (ع) به اسحاق بن يعقوب» ‏؛ محمد شقير، منبع : مجله  فقه اهل بيت(عليهم‏السلام)، شماره‏46، ص 193.

[2] - ابن بابويه، محمد بن على؛ كمال الدين و تمام النعمة ، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق ،ج‏2، ص483، باب 45 دکر توقیعات الوارده عن القائم (ع)، حدیث4.

[3]. الغيبة، ص 362، انتشارات مؤسسة المعارف الإسلامية.

قرآن و اهل بيت عليهم السلام رمزماندگاري...
ما را در سایت قرآن و اهل بيت عليهم السلام رمزماندگاري دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farajolahabbasia بازدید : 268 تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 ساعت: 22:16