منکر غدیر منتظر عذاب الهی

ساخت وبلاگ

1ـ بعد از حادثه غديرخم: هنگامي كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ، امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ را به امر الهي در غديرخم به خلافت و جانشيني خود منصوب كردند و اين مسئله در شهرها پيچيده، حارث بن نعمان پيش پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آمد و اعتراض كرد كه تو سر خود و بدون اذن الهي، پسر عمويت را براي خود جانشين ساختي و رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند: ((و قسم به خدايي كه معبودي جز او نيست، اين انتصاب از ناحيه خداوند است.»

نعمان روي گردانده و گفت: خدايا اگر او راست مي گويد، سنگي از آسمان بر ما بباران. اين جا بود كه سنگي از آسمان بر سرش فرود آمد و او را كشت و خداوند آيات ابتدائي سوره معارج را نازل نمود.(2)

2ـ بعد از جنگ بدر: برخي مي گويند نضر بن حارث براي مسخره كردن پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ ، مي گفت خدايا اگر قرآن حق است، از آسمان سنگي براي ما بباران و عده اي ديگر نيز بر اين باورند كه ابوجهل در جنگ بدر گفت: خدايا اين شخص با ادعايش باعث قطع رحم و اختلاف شد اگر حق است براي ما از آسمان سنگ بباران، و وقتي نضر بن حارث اسير شد و كشته شد و ابو جهل در جنگ بدر به قتل رسيد، خداوند آيات ابتدائي سوره معارج را نازل كرد كه اين ها از خداوند عذاب مي خواستند، و بالاخره عذاب الهي دامنگير اين ها شد و اين كافران توان اين را ندارند كه عذاب خدا را از خود دفع كنند.(3)

3ـ جواب مشركان: مشركان به پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ از روي تمسخر مي گفتند كه تو ادعا مي كني خداوند ملت هاي پيشين را به خاطر گوش ندادن و ايمان نياوردن به پيامبران، عذاب كرد. پس چرا ما عذاب نمي شويم، خداوند متعال با نزول آيات ابتدائي معارج به آن ها رساند كه بالاخره عذاب الهي دامنگير كافران خواهد شد و آن ها نخواهند توانست اين عذاب را از خود دور سازند.(4)

4ـ بحث از قيامت: علامه طباطبائي و عده اي ديگر مي گويند سياق آيات بيانگر اين است كه عذاب در آخرت دامنگير كفار خواهد شد و آن ها نخواهند توانست اين عذاب را از خود دور سازند و عذاب شدن كافران در روز قيامت حتمي است.(5)

آن چه را كه مي توان به طور قاطع گفت اين است كه اين آيات ناظر به جريان غديرخم مي باشند و شيعه و اهل سنت همين را يكي از شأن نزول هاي معتبر و مشهور دانسته اند و مفسر بزرگ در تفسير نمونه آورده اند كه كساني با فضايل امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ خشنود نمي شوند و لذا همواره سعي دارند كه بگويند شأن نزول اين آيات، ناظر به جريان غدير نيست در حالي كه علامه اميني در الغدير با سي سند اين شأن نزول را از كتاب هاي معتبر نزد اهل سنت نقل كرده است.(6) و علاوه بر اين سي سند روايي، به كتاب هاي تفسيري اهل سنت نيز اشاره كرده است كه اين شأن نزول را قبول كرده اند و همه اين ها بيانگر عظمت مولاي متقيان امير مؤمنان علي ـ عليه السلام ـ است.(7)

 

كتاب هايي كه از اهل سنت كه آيات ابتدائي سوره معارج را به واقعه بعد از غدير خم تفسير كرده و رواياتي نقل كرده اند، عبارتند از:

 

1ـ تفسير غريب القرآن نوشته حافظ ابو عبيد هروي،

2ـ تفسير شفاء الصدور نوشته ابوبكر نقاش موصلي،

3ـ تفسير الكشف و البيان نوشته ابو اسحاق ثعالبي،

4ـ تفسير ابوبكر يحيي قرطبي،

5ـ تذكره ابو اسحاق ثعالبي،

6ـ فرائد السمطين، نوشته حمويني،

7ـ درر السمطين نوشته جمال الدين محمد ززندي حنفي،

8ـ تفسير سراج المنير نوشته شمس الدين شافعي

 

و كتاب هاي فراوان

 

تفسيري  و روايي

 

از  دیگر نويسندگان مختلف اهل سنت.

 

بنابر اين در اين كه اين آيات ناظر به واقعه غديرخم مي باشند هيچ شبهه اي نيست و علامه طباطبائي نيز در ذيل آيه روايتي را آورده و تاييد نموده كه اين آيات پس از جريان غديرخم است.(8)

البته مي توان گفت كه اين آيات همانند ساير آيات قرآن، هر چند در جريان پس از غدير نازل شده است، اما فقط ناظر به آن نيست. بلكه يك اصل اساسي است براي همه كساني كه حق را به تمسخر گرفته و نپذيرند و اين افراد راه فراري از عذاب الهي ندارند، پس با ديگر شأن نزول هايي كه گفته اند در پاسخ مشركان بوده، قابل جمع است.(9)

اما اين كه خداوند در سوره انفال آيات 32 و 33 در جواب عده اي كه مي گفتند اگر پيامبر بر حقي، پس از خدا بخواه كه بر ما عذاب نازل كند. ولي خداوند فرمود اي پيامبر: مادامي كه تو در ميان اين جمعيتي و نيز مادامي كه مومنان استغفار كنند، عذاب دنيوي نخواهد آمده و اين با آيات سوره معارج در تضاد است اين از شبهات افرادي هم چون ابن تيميّه با تفكرات ضد شيعي و وهابيگري است كه در تفسير نمونه جواب داده شده كه مراد از عذاب نكردن خداوند، كافران را در اين دنيا با بودن رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ، عذاب عمومي و دسته جمعي است، همانند عذاب هايي كه بر قوم پيامبران پيشين مي آمد، ولي عذاب خصوصي از اين قاعده مستثنا است و بارها تكرار شده است و هيچ كدام به رسول خدا ـ صلي الله عليه و اله و سلم ـ اعتراض نمي كردند كه پس چرا عذاب نازل شد.(10)

اما اين كه حارث بن نعمان (در برخي از كتاب ها نعمان بن حارث آمده و گاهي نيز گفته اند كه اين شخص ديگري بود و اين به اصل مطلب صدمه اي نمي زند) مسلمان بود، پس چرا قرآن از او به كافر تعبير كرده است؟ بايد گفت كه اين احاديث به خوبي نشان مي دهد او نه تنها سخنان پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را قبول نداشت بلكه به خداوند نيز معترض بود كه چرا چنين دستوري را درباره جانشيني امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ داده است و اين شديدترين مرتبه كفر است و كسي كه پيامبر اسلام را راستگو نداند، چگونه مي توان گفت وي مسلمان است؟!(11)

با توجه به اين مطالب بايستي گفت كه آيات ابتدائي سوره معارج كه پس از جريان غديرخم و جانشيني امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ نازل شده اند، هيچ گونه تناقضي با آيه 33 سوره انفال ندارد، چرا كه آيه 33 سوره انفال ناظر به عذاب عمومي و دسته جمعي است، در حالي كه آيات ابتدائي سوره معارج در مورد فرد خاص است و از سوي ديگر كسي كه سخنان پيامبر را نپذيرد او را متهم به دروغ گويي كند و به كار خداوند اعتراض نمايد به هيچ وجه نمي توان گفت چنين شخصي مسلمان است.

 

پاورقی:

 

1. ر.ک: نجفی سبزواری، محمد، ارشاد الاذهان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، اول، 1419هـ.ق، ج1، ص 573 و رک: صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، دوم، 1365 هـ.ش، ج 29، ص 114و رک: عروسی هویزی، عبدعلی، نور الثقلین، قم، موسسه اسماعیلیان، چهارم، 1415هـ.ق، ج 5، ص 411 و رک: مدرسی، محمدتقی، من هدی القرآن، دار محبی الحسین، اول، 1419، هـ.ق، ج 26، ص 339.

2. همان.

3. ر.ک: طوسی، محمد، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا، ج 10، ص 112. و رک: کاشانی، فتح الله، زبده التفاسیر، قم، موسسه المعارف الاسلامیه، اول، 1423 هـ.ق، ج 7، ص 176، و ر.ک: قمی مشهدی، محمد، کنز الدقائق و بحر الغرائب، تهران، موسسه الطبع و النشر وزارة الارشاد، اول، 1366 هـ.ش، ج 13، ص 428.

4. طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه، اول، 1406هـ.ق، ج 10، ص 529.

5. طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، محمدباقر، قم، دفتر انتشارات اسلامی، پنجم، 1374هـ.ق، ج 20، ص 4 و رک: فضل الله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دار الملاک للطباعه و النشر، دوم، 1419 هـ.ق، ج 23، ص 90.

6. امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، دار الکتب العربی، 1379هـ.ق، ج1، ص 238.

7. مکارم شیرازی، ناصر، نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، اول ، 1374 هـ.ش، ج 25، ص 6.

8. المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، محمدباقر، ج 20، ص 13.

9. من هدی القرآن، ج 26، ص 342.

10. نمونه، ج 25، ص 11.

11. نمونه، ج 25، ص 11.

 

قرآن و اهل بيت عليهم السلام رمزماندگاري...
ما را در سایت قرآن و اهل بيت عليهم السلام رمزماندگاري دنبال می کنید

برچسب : منکر,غدیر,منتظر,عذاب,الهی, نویسنده : farajolahabbasia بازدید : 235 تاريخ : سه شنبه 21 شهريور 1396 ساعت: 18:02