ولتر دانشمند و نويسندهى متفكر و مشهور فرانسه مىگويد:
«محمد، بىگمان مردى بسيار بزرگ بود، و مردانى بزرگ نيز، در دامن فضل و كمال خويش پرورش داد. قانون گذارى خردمند، جهانگشايى توانا، سلطانى دادگستر، پيامبرى پرهيزگار بود و بزرگترين انقلابات روى زمين را پديد آورد».
در جاى ديگر مىگويد:
«بايد اعتراف كرد كه محمد تقريباً همهى آسيا را از شرك رهايى بخشيد، و آئين خداى يكتا را بر همهى كشورها گسترش داد و با قدرتى عجيب بر ضد بتپرستان قيام نمود ...».
2. توماس كارلايل (1795- 1881)، فيلسوف انگليسى
«در عصر تابش نور و علم و ظهور حقيقت، فضائل غير قابل انكار مؤسس اسلام و انكار حقائق آئين او، مخالف انصاف بلكه لكه سياه ننگ و عار مىباشد»
در جاى ديگر مىگويد:
«براى كليه افراد بشر، از هر چيز لازمتر اين است كه از سخنان حكيمانه و عام المنفعه محمد (ص) استفاده كنند از هر فرمان و اندرز پيغمبر اسلام (ص) معلوم مىگردد كه وى شخصى هواپرست، و طالب جاه و سلطنت دنيوى نبوده، و رسالت او مسلماً بر حق و آسمانى است.»
در جاى ديگر مىگويد:
«هر سخنى كه از زبان او تراوش مىكرد، كلماتى بود كه از گوهر حكمتهاى بليغه و عقل ريخته مىشد، گفتههايش شبهات و معضلات را كشف و حل مىكرده و بهترين دستور، براى زندگى و تهذيب اخلاق و سعادت جامعهى انسانى بود».
«محمد (ص) در دنيا، ميان امثال خود از مصلحان و معلمان بشر، و پيغمبرانى كه به منزلهى چراغهاى درخشنده در تاريكى دنيا هستند، ممتاز و بى نظير بوده است».
«اين نكته محقق و مسلم است كه در ميان همهى قانون گذاران و فاتحين معروف جهان، تاريخ هيچ يك، مشروح تر و معتبرتر از تاريخ زندگى محمد (ص) نوشته نشده است.»
«احترام وى به بزرگ، و تواضعش به كوچك، فراوانى تحملش در برابر افراد گستاخ و مغرور، احترام و تكريم و تمجيد همه را به خودش جلب كرده است. قابليت و استعدادى كه داشت موجب برترى و فرمانروايى او گرديد.»
«حضرت محمد (ص) را بايد يك مصلح دينى و قانون گذارى دانست كه در قرن هفتم ميلادى در عربستان ظهور كرده است. وى بدون ترديد، بزرگترين شخصيتى است كه قارهى آسيا مىتواند به وجود چنين فرزندى مباهات كند.»
«اگر بزرگى را، به ميزان اثر مرد بزرگ در مردمان بسنجيم، بايد بگوييم، محمد (ص) از بزرگترين بزرگان تاريخ است. وى در صدد بود سطح معنويات و اخلاق قومى را كه از گرماى هوا و خشكى صحرا به ظلمات توحش افتاده بود، اوج دهد، و در اين زمينه توفيقى يافت كه از همهى مصلحان ديگر بيشتر بود.»
«[او] دينى ساده و روشن و نيرومند، با معنوياتى كه اساس شجاعت و مناعت قومى بود پديد آورد، كه طى يك سال در يكصد معركه پيروز شد، و در مدت يك قرن، يك امپراطورى عظيم به وجود آورد، و در روزگار ما نيروى معتبرى است كه بر يك نيمهى جهان نفوذ دارد».
«من به دين محمد (ص) به دليل خاصيت حيات بخشى كه دارد، هميشه با نظر احترام عميق نگريستهام. به نظر من اين تنها كيشى است كه استعداد آن را دارد كه تمام تغييرات و تبدلات عالم وجود را در خود جذب نمايد، و با مقتضيات هر عصر و زمانى تطبيق كند».
«من اعتقاد راسخ دارم كه اگر امروز شخصى بزرگ مانند محمد (ص) زمام امور عالم را به دست گيرد، همه از او پيروى مىنمايند، و اطاعتش را گردن مىنهند».
«محمد قانون گذارى خردمند و بزرگ بود كه دينى تهذيب يافته براى جهانيان آورد. او نمايندهى زندهى عنايات پروردگار بود.»
«محمد (ص) صفاتى عالى داشت و الطاف خداوندى فصاحتى فوق انسانى به او عطا كرده بود، چنان چه مىتوانست نادان ترين مردم زمان خود و خردمندترين آنان را متقاعد سازد و به دين اسلام معتقد گرداند.»
«آئين محمد چنان خردمندانه است كه براى تبليغ آن هيچ نيازى به جبر و قهر نيست. كافى است كه اصول آن را به مردم بفهمانند تا همه به آن بگرايند.»
«گرچه ما به اديان آسمانى عقيده نداريم، ولى آئين حضرت محمد (ص) و تعاليم او، دو نمونهى اجتماعى براى زندگى بشرى ست. بنابراين اعتراف مىكنم كه ظهور وى و دين او و احكام خردمندانهاش، بزرگ و با ارزش مىباشد و به همين جهت از پذيرش تعاليم حضرت محمد (ص) بى نياز نيستيم.»
ايشان در قصيدهى پر شورى به مدح از آن حضرت پرداخته است كه به قسمت هايى از آن اشاره مىشود.
«اى محمد! اگر قرآن تو نبود، معجزهاى در امت اسلام كه پايه اى بس استوار دارد، نمىديديم».
«محمد رهبرى است كه براى من چنان تصوير مىشود كه گويى سراپاى او از عنصر ايمان پىريزى شده است».
«اين همان روح بزرگى است كه در لباس قهرمانان، براى حوادث بزرگ تاريخ تجلّى مىكند».
«اين يتيمى است كه سرپرست ملتى شده است، و پدر سفيدها و سياهان روى زمين است».
«پيغمبرى كه دنيا را پر از ذكر نام خدا كرده و همهى ملل روى زمين را به اتحاد دعوت نموده است».
«محمد در دعوت خود صادق و در رسالت خود مخلص و در اعمال و اقوال خود طاهر بوده است.»
«شخص محمد از لحاظ جمال و زيبايى صورى، امتيازاتى داشت، و اين امتيازات را جز از نظر كسانى كه فاقد آنند، نمىتوان ناچيز انگاشت.»
«حافظهاش قوى و پردامنه، و هوش و ادراكش سهل و اجتماعى بود. نيروى تصورش عالى، قضاوتش صريح و روشن و سريع و قاطع بود. هم داراى قدرت فكر و انديشه بود، و هم داراى قدرت عمل و اقدام».
«پيش از آن كه شروع به نطق و سخنرانى كند، چه شنونده يك نفر بود و چه جمعى بودند، همه مجذوب لطف و محبت او مىشدند، و توجه همه به طرف او جلب مىشد. صورت آراسته و آمرانه، سيماى موقر و با شكوه، چشمان نافذ، تبسم مليح و جاذب، محاسن پرمو، قيافهاى كه نماينده تمام احساسات روحى وى بود و بالاخره نكات و لطائفى را كه در محاوره به كار مىبرد، همه را وادار مىكرد كه در برابر او صداى هلهلهى تكريم را بلند كنند».
«شريعت فرزند اسمائيل (حضرت محمد (ص) كه از ده قرن پيش بر تمام دنيا حكمفرماست، هنوز هم از عظمت مرد بزرگى كه آن را تدوين نموده است حكايت مىكند.»
«حضرت محمد (ص) نظريات صحيح داشت، و دستگاه سياسى خود را خوب مرتب نمود، تا زمانى كه طرز حكومت در زمان خلفاى وى باقى بود، حكومت دينى و دنيوى و شرعى و عرفى، يكى بود، و مملكت هم خوب اداره مىشد».
«به زودى مسيحيان خواهند فهميد كه محمد يكى از تصديق كنندگان دين و تعاليم واقعى مسيح بوده است. آن وقت است كه از دشمنى خود با محمد كه در قرن گذشته مرتكب شدهاند، به وحشت خواهند افتاد».
ژنرال معروف انگليسى در اثر بزرگ خود «تاريخ ايران» مىنويسد:
«عقيدهى شخصى من اين است كه محمد (ص) در ميان مشاهير عالم، با همهى ضعف نقائص بشرى، بزرگترين انسانى است كه با يك مرام عالى، تمام همّ خود را صرف اين كرد كه شرك و بت پرستى را از ريشه، منهدم كند و به جاى آن افكار بلند اسلام را برقرار سازد. خدمت وافر نمايانى كه از اين راه به نوع بشر نموده خدمتى است كه من آن را ستايش نموده و سر تعظيم فرود مىآورم».
«قرآن لفظ به لفظ به وسيلهى جبرئيل بر محمد وحى شده و هر يك از الفاظ آن كامل و تمام است».
« قرآن معجزهاى است جاويد، و شاهد بر صدق ادعاى محمد پيغمبر خدا، قسمتى از جنبهى اعجاز آن مربوط به سبك و اسلوب انشاى آن است، و اين سبك و اسلوب به قدرى كامل و عظيم و باشكوه است، كه نه جن و نه انس، نمى توانند كوچكترين سوره اى نظير و شبيه آن بياورند».
نويسندهى بزرگ و فيلسوف اخلاقى روسى، مؤلف كتاب نامدار «جنگ و صلح» مىنويسد: «جاى هيچگونه ترديد نيست كه محمد پيغمبر، از بزرگان مصلحين دنيا- كه نسبت به اجتماع بشرى، خدمات شايانى انجام دادهاند- به شمار مىرود. تنها اين فخر براى او كافى است كه ملتى پست و خونريز، و بربرى را از چنگال اهريمنان عادات نكوهيده، رهانيد، و راه ترقى را به روى آنان گشود.»
«حضرت رسول (ص) در اجتماعى ظهور كرد كه تشكيلات حكومتى و سياسى نداشت، و در نتيجه- به طورى كه مسلمين امروزى هم عقيده دارند- پيغمبر اسلام (ص) دين و دولت را با هم توأم نمود، پس قوانين اجتماعى نيز جزئى از اطاعت نسبت به خدا مىباشد. از اين رو وحى نازل شده بر پيغمبر اسلام (ص) شامل دين و سياست مىباشد».
«محمد (ص) مدبرى بزرگ و حكيمى سترگ، و خداوند فصاحت است كه سخنانى برگزيده از وى به جاى مانده است. محمد مردى فرزانه است، مرد سياست و دهاست، و قهرمانى است كه در جنگها با پيروزى مقرون بوده است. او با بلاغت قرآنش پنجه در افكار جهانيان فرو برد؛ و با شمشيرش، سرهاى گردن كشان را در هم كوفت. همچون محمد (ص) قهرمانى وجود ندارد، نه در گذشته و نه حال و نه آينده.»
معاصر و استاد تاريخ سياسى و مذهبى بنگاه هاى اسلامى در دانشگاه رم.
«محمد (ص) ساختمان اجتماع عرب را به صورت ديگرى درآورد و براى اين منظور همان طور كه ابن خلدون درك كرده است، عميقترين غرائز فردى را نشو و نما داد و به كمك طلبيد. در ابتدا پايه و اساس قبيله از بن كشيده شد، و ديگر صحبت تابعيت و اتفاق قبيله در بين نبود.»
«پيغمبر (ص) درمورد روابط همسايگى نصايح زيبايى كرده است. نسبت به همسايهى خود مهربان باش. چادرى بر روى او بيفكن تا از آسيب ماندن مصون ماند. به وى به نظر شفقت و مهربانى نگاه كن. اگر كار زشتى مىكند او را ببخش، و اگر نسبت به تو خوبى كرد از او تشكر كن».
«اگر بزرگى هدف، كمى وسائل و ابزار، و عظمت نتيجه را براى يك نابغهى بشرى مقياس بگيريم، در تاريخ، نظيرى مانند حضرت محمد (ص) نمىتوان يافت».
«وى در ثلث اراضى مسكون، امپراطورىها، ارتشها، قوانين، خاندانها و تودههاى عظيم بشرى را به حركت در آورد. با عظمتتر از آن، اين است كه عقلها، انديشهها، عقيدهها و روانها را به نهضت درآورد.»
«هيچ پيغمبرى نتوانسته است مانند پيغمبر اسلام، انقلابى آنچنان مقدس و طولانى و پر اهميت، در آن مدت خيلى كم، به مرحلهى عمل درآورد».
«اى فرزند مكه! و اى سلالهى بزرگواران! و اى باز آورندهى مجد و عظمت پدران و نياكان! و اى رهايى بخش جهان از قيد عبوديت معبودان باطل! نه»
«تنها جهان به تو افتخار مىكند و خدا را به اين موهبت گرانقدر سپاس مىگويد، بلكه از تمام سعى و كوششهاى تو تقدير مىكند».
ايشان دركتاب «خطابهها و سخنان مختصرى از محمد پيغمبر اسلام» مىنويسد:
«پيامبر اسلام در ظرف 23 سال با شخصيت بارز و قوت كلام و اخلاق و رفتارش توانست يكى از بزرگ ترين مذاهب روزگار را پايه گذارى كند و يكى از كامل ترين تمدنها و فرهنگها را بنيان گذارى نمايد. وى يكى از بزرگترين قانون گذاران و مربيان مذهبى و سياستمداران و مردان كارزار مىباشد. در حالى كه مدرسه نديده و درس نخوانده بود».
«پيامبر اسلام در نزد همهى آنهايى كه با او معاشرت داشتند محبوب و محترم بود و دائم به ذكر خدا و مناجات و دعا و نماز مشغول بود. اكثر اوقات را روزه مىگرفت و تمام همّ خود را براى برقرارى عدالت و نيكوكارى صرف مىكرد. اين بود كه نه تنها نظر احترام يارانش را به خود جلب كرده بود، بلكه همهى اشراف و بزرگانى كه با او مخالف بودند، به ديدهى احترام به او مىنگريستند».
ايشان در كتابى به نام «زندگانى محمد (ص)» مىنويسد:
« پيروزىهاى نظامى او نه غرورى در وى ايجاد مىكرد و نه لاف و گزافى به وجود مىآورد ... هنگامى كه بزرگترين قدرت در اختيار او بود، با همان سادگى و خضوعى زندگى مىكرد كه در اوقات گمنامى مىزيست؛ و آن قدر از ابراز احترامات شاهانه گريزان بود كه هر وقت به مجلسى وارد مىشد، هرگاه تشريفات احترام آميز را علاوه بر حد معمول ابراز مىكردند، ناراحت مىشد و هر وقت براى توسعهى قلمرو سلطه و نفوذ اقدامى مىكرد، همانا به منظور ايجاد سلطه و نفوذ دينى بود».
«... بعداً محمد رئيس دولت شد و حتى شهادت دشمنانش اين است كه با كمال حكمت و بصيرت، اموركشور را اداره كرده است ... در سالهاى آخر حياتش از او دعوت شد كه يا «ديكتاتور» باشد يا «زاهد»، ولى او اين دو وسوسه را رد كرد و تأكيد مىكرد كه او فقط بشرى است كه خدا او را مانند پيغمبران سابق، به اين جهان فرستاده تا پيام او را به مردم ابلاغ كند».
ايشان در كتابى به نام «محمد، بودا، مسيح» نوشته است:
«... امتياز او (حضرت محمد (ص)) در اين تصميم بود كه «ديگران بايد ايمان بياورند» ... از اين گذشته، او داراى دو نكتهى بسيار مهم و مشخص نظام پيغمبرى بود. نكتهى اول اين بود كه حقيقت ذات خدا را او طورى مىديد كه همنوعان او نمىديدند. نكتهى دوم اين بود كه در نهاد او، انگيزه و عامل شديد غير قابل انكار، و مقاومى وجود داشت كه او را براى نشر و تبليغ آن حقيقت، تحريك مىكرد».
26. دكتر زويمر (1813- 1900) خاورشناس
«بدون شك، حضرت محمد (ص) يكى از بزرگ ترين رهبران دينى جهان است. دليل اين ادعا اين است كه وى مصلحى قابل تقدير و گويندهاى ورزيده و متفكرى بزرگ بوده است ... قرآنى كه او آورده است و همچنين تاريخ قرآن، هردو گواه اين مدعى مىباشد».
«دين محمد آسان و سخنانش واضح بود و اعمالى كه انجام داده عقل را مبهوت مىكند. در تاريخ جهان مصلحى مانند پيامبر اسلام وجود ندارد كه در ظرف مدت كوتاهى دلها را بيدار و اخلاق عمومى را تهذيب نموده و بناى فضيلت را استوار كرده باشد.»
«محمد (ص) مردى بود كه به خطاها و لغزشهاى مسيحيان و يهوديان پى برد، و آنها را با خط درشت به جامعهى بشرى فهماند. وى از ميان مردمى بت پرست با ارادهاى آهنين برخاست و آنان را به يگانه پرستى دعوت كرد و در دلهاى ايشان، جاودانى روح و روان بكاشت، بنابراين او را نه تنها بايد در رديف مردان بزرگ و برجستهى تاريخ شمرد، بلكه سزاوار است كه به پيامبرى او اعتراف كنيم و از دل و جان بگوييم: او پيامبر خدا بوده است».
«حضرت محمد (ص) پيامبرى بزرگ و مردى شجاع بود و از كسى جز خدا نمىترسيد. هرگز ديده نشد كه چيزى بگويد و عملى غير از آن به جاى آورد و عمل وى، با احساسش برابر بود ... هنگامى كه من خواندم كه خود و خاندانش چه محروميتهايى به طور اختيارى تحمل كردند، اشكها ريختم.»
«اگر انديشهى پيغمبر اسلام، خرافى بود و اگر قرآن وحى الهى نبود، وى هرگز جرأت نمىكرد بشر را به دانش دعوت كند، هيچ بشرى و هيچ طرز فكرى به اندازهى پيامبر اسلام و قرآن، مردم را به دانش دعوت نكرده است. تا آن جا كه در قرآن حكيم، نهصد و پنجاه بار، از دانش و عقل و انديشه، سخن به ميان آمده است.»
«علوم طبيعى، رياضى، فلسفه، ستاره شناسى كه در قرن دهم، اروپا را جلو برد، سرچشمهى تمام آنها قرآن محمد (ص) مىباشد و اروپا به آئين محمد (ص) بدهكار است.»
«حضرت محمد (ص) به خود و رسالتش اعتماد داشت، و همين اعتماد و ايمان، وسيلهى قوت و عزت را براى پيروان خود فراهم ساخت ...»
«داستان انتشار مسلمانان در آسيا، اروپا، آفريقا و تمدن با عظمتى كه به دنيا عرضه كرد، يكى از شگفتىهاى بزرگ تاريخ به شمار مىرود. مسلمانان چنان داراى روح علمى شدند كه سزاوار است آنان را پدر علم جديد بخوانيم.»
«عقل پيامبر اسلام از بزرگترين عقول بشرى، و عقائد او از استوارترين عقائد بود. وى دلى پر از صفا و محبت داشت.»
«اثر تمدنى و سياسى اسلام واقعاً حيرت انگيز است. كشور عربستان در عصر جاهليت، عبارت بود از چند شهرستان كوچك و يك عده قبايل خودسرى كه هميشه با هم به جنگ و قتل و غارت مشغول بودند، ولى در جريان يك قرن از ظهور پيغمبر اسلام، دامنهى اين مذهب، از درياى سند تا اندلس، يعنى اسپانياى جنوبى، امتداد يافت و در تمام ممالك اين حوزه، پرچم اسلام، در اهتزاز بود.»
«از نظر تاريخ، به طور اطلاق، اين خوشبختى بىنظير وجود دارد كه شخصيت محمد (ص) سه جنبه دارد:
براى اطلاع بيشتر در اين زمينه به منابع زير مراجعه شود:
1. اسلام از نظر دانشمندان غرب، پروفسور نصرالله نيك بين
2. پيامبر اسلام (ص) از نظر دانشمندان شرق و غرب، على دوانى
3. اعترافات دانشمندان بزرگ جهان، خيرالله مردانى
4. پنجگام دين، دكتر مجذوب صفا
5. اسلام و غرب، پروفسور دكتر خورشيد احمد، ترجمه سيد غلامرضا سعيدى.
6. اسلام شناسى غرب، سيد محمد كاظم مدرسى.
7. محمد (ص) در نظر ديگران، كاظم الشيخ سلمان آل نوح، ترجمه محمد على خليلى.
8. محمد (ص)، ستاره اى كه در مكه درخشيد، م. ساوارى محقق فرانسوى، ترجمه عنايت الله شكيباپور.
9. اسلام از نظرگاه دانشمندان غرب، گروهى از نويسندگان، على اصغر حكمت.
10. تاريخ تركيه، سرهنگ لاموش، ترجمه سعيد نفيسى.
منبع: پيامبر مهر(جلد2)، ص 117تا 139
قرآن و اهل بيت عليهم السلام رمزماندگاري...برچسب : نویسنده : farajolahabbasia بازدید : 262