سیر نشدن چهار چیز از چهار چیز

ساخت وبلاگ

 

برخی از روایات بیانگر واقعیت های موجود در خلقت الهی است که خداوند منان چگونه برای جریان زندگی و هدایت بشر، برنامه ریزی کرده است تا همواره دنبال تلاش بیشتر برای رسیدن به مراتب معنوی بالاتر باشند؛ اینگونه روایات که برگرفته از علم الهی هستند، راز و رمز تداوم زندگی برای رسیدن به سعادت ابدی را ترسیم می کند.

 

روایت مورد نظر از دو امام وارد شده است:

 

اول: امیر مومنان علی علیه السلام-:

 

شیخ صدوق در خصال[1] و عیون اخبار الرضا[2] از امام رضا از پدرش امام کاظم از امام صادق از امام باقر از امام سجاد از امام حسین –علیهم السلام-  نقل می کند که امیر مومنان علی –علیه السلام- در مسجد کوفه در پاسخ مردی شامی که از او سوالاتی پرسیده بود، فرمودند:

«أَرْبَعَةٌ لَا يَشْبَعْنَ مِنْ أَرْبَعَةٍ أَرْضٌ مِنْ مَطَرٍ وَ أُنْثَى مِنْ ذَكَرٍ وَ عَيْنٌ مِنْ نَظَرٍ وَ عَالِمٌ مِنْ عِلْمٍ» ؛ «چهار چیز از چهار کار سیری نمی شود: زمین از باران؛ زن از مرد؛ چشم از نگاه کردن و عالم از علم».

 

دوم: از امام صادق علیه السلام-:

 

شیخ صدوق در خصال نقل می کند که امام صادق –علیه السلام- فرمود:

«أَرْبَعَةٌ لَا يَشْبَعْنَ مِنْ أَرْبَعَةٍ الْأَرْضُ مِنَ الْمَطَرِ وَ الْعَيْنُ مِنَ النَّظَرِ وَ الْأُنْثَى مِنَ الذَّكَرِ وَ الْعَالِمُ مِنَ الْعِلْمِ»[3] ؛ «چهار چیز از چهار کار سیری نمی شود: زمین از باران؛ زن از مرد؛ چشم از نگاه کردن و عالم از علم».

این روایت را احمد برقی در المحاسن[4] و شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه[5]  نیز از امام صادق علیه السلام- آورده اند. هر چند روایت المحاسن مرفوعه است؛ ولی مرحوم محمد تقی مجلسی حدیث شیخ صدوق در من لایحضر الفقیه را از نظر سند، قوی می داند.[6]روایات دیگر نیز سلسله سند دارند و بنابراین حدیث از نظر سندی معتبر می باشد.

دلالت حدیث:

1- راز و رمز سیر نشدن زمین از باران

خداوند متعال خلقت زمین را طوری قرار داده است که از باران سیر نشود؛ یعنی هر چه باران ببارد، زمین آن را ذخیره کند و بمرور زمان برای پربار شدن محصولات از آن استفاده می کند و اگر این گونه نبود، زمین باران را پس می داد، هیچ محصولی سبز نمی شد و مردم و دیگر موجودات در پیدا کردن آذوقه معطل می ماندند و زندگی مختل می شد.

2- راز و رمز محبت زن و شوهری

خداوند خلقت زن را طوری آفرید که همواره هم عاطفی باشد و هم عاطفه پذیر و هیچ وقت از مهر و محبت شوهر سیر نشود تا بتواند در سایه سار همین مهر و محبت، به زندگی خود ادامه دهد و با پروش روح و جسم خود و زمینه سازی آرامش روحی و روانی خانه و تربیت فرزندان پاک، به کمالات معنوی برسد و اگر زن از زندگی و شوهر خسته می شد، ادامه زندگی و تحمل سختی ها برایش غیر ممکن می شد و بجای دلگرم زندگی شدن، بفکر طلاق می افتاد که امروزه این واقعیت ملموس است که زن و شوهری که آرامش روحی ندارند و بهمدیگر بی اعتنا هستند، چگونه زندگی شان متلاشی می شود. امام زين العابدين –عليه السلام- در نعمت الهي بودن محبت زن و شوهر و آرامش بخش زندگي بودن مهر و دوستي مي فرمايد: «و امّا حقّ همسرت اين است كه بدانى، به راستى خداوند او را مايه آرامش و آسايش و همدم و پرستار تو قرار داده و بايسته است كه هر يك از شما [زن‏ و شوهر] به سبب همسرش خداى را سپاس دارد و بداند كه اين ارزانى خدا بر اوست و بايد با نعمت خدا، نيك رفتار باشد و گراميش دارد و با او سازگارى كند و اگر چه حقّ تو بر عهده او سخت‏تر و فرمان پذيرى از تو در آنچه دوست مى‏دارى و ناپسند مى‏شمارى تا جايى كه گناه نباشد، بر او لازم‏تر است ولى زن نيز حقّ مهرورزى و همدمى دارد و حق دارد كه آرامشش در برآوردن لذّتى كه در انجامش ناگزير است، فراهم شود و لا قوّة إلّا باللَّه».[7]

3- راز نهفته در چشم ها:

چشم ها برای عبرت گرفتن و دیدن حقایق و انتخاب بهترین راه آفریده شده اند و بر همین اساس سیر شدن از دیدن یعنی ناامید شدن و راه حقیقت را گم کردن و عبرت نگرفتن و ندیدن قدرت الهی در خلقت آسمان و زمین و بجای پرستش الهی به سمت دنیای بی بهره از آخرت رفتن و برای همین باید تا می بیند، نگاه کند و بهترین ها را برگزیند و این است که امام سجاد –علیه السلام- در دعای31 صحیفه سجادیه عرضه می دارد:

« ... اللَّهُمَّ وَ إِنِّي أَتُوبُ إِلَيْكَ مِنْ كُلِّ مَا خَالَفَ إِرَادَتَكَ، أَوْ زَالَ عَنْ مَحَبَّتِكَ مِنْ خَطَرَاتِ قَلْبِي، وَ لَحَظَاتِ عَيْنِي...» ؛ «بار پرودگارا و من به سوی تو باز می گردم از هر کاری که بر خلاف اراده تو باشد و از اندیشه های قلبم و نگاه های چشمم که از محبت تو خالی باشد».

یعنی نگاه باید در مسیر الهی و محبت و اراده خدایی باشد و گرنه باید نگاه های خدا ناپسندانه را برگرداند و به سمت اراده و محبت خدایی خیره شد؛ از معلّى بن خنيس نقل شده است كه گفت: در محضر امام صادق عَلَيْهِ السَّلَامُ عرضه داشتم: حق مؤمن بر مؤمن چيست؟ حضرت فرمود:

«... مؤمن هفت نوع حق بر مؤمن دارد كه واجب و حتمى مى باشد. چنانچه يكى از آنها پايمال گردد از ولايت خداوند خارج گشته و ترك طاعت او كرده است و و هيچ حظ و بهره‏اى از آن نمى برد... (چهارمين حق اين است كه)‌ چشم بينا، راهنماى آشنا و آئينه (روشن و بيانگر عيب‏ها و زشتى‏هاى او) باشى...».[8]

پس چشمی که از دیدن خسته شود ، حق مومن را ادا نمی کند و دلسوز او نمی شود و براي همين همواره بايد سير ناپذير باشد.

4- پیوند علم و عالم:

عالم هر چه دنبال علم برود، خود را محتاج تر می بیند؛ چون ندانسته ها بیشتر از آن است که انسان در زندگی چند روزه به آن بتواند دست بیابد و اگر از علم خسته شود، دیگر دنبال افزودن دانش خود نمی رود و در جهل خود می ماند و اما اگر همواره حریص دانش باشد، تمام تلاش خود را خواهد کرد تا نادانسته ها را کشف کند و برای سعادت آخرت خود و جامعه بیشتر سعی کند؛ همانگونه كه خداوند به پیامبرش دستور می دهدبگوید:

« فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى‏ إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَ قُلْ رَبِّ زِدْني‏ عِلْماً» [9] ؛ «برتر و بلند مرتبه است خدا [ىِ يگانه‏] كه فرمانرواى هستى و حقّ محض است؛ و پيش از آنكه وحى كردن قرآن بر تو پايان گيرد در خواندنش شتاب مكن، و بگو: پروردگارا! دانش مرا بيفزاى».

و خداوند عالم را مساوی جاهل ندانسته:

«أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»[10] ؛ «[آيا چنين انسان كفران‏كننده‏اى بهتر است‏] يا كسى كه در ساعات شب به سجده و قيام و عبادتى خالصانه مشغول است، از آخرت مى‏ترسد و به رحمت پروردگارش اميد دارد؟ بگو: آيا كسانى كه معرفت و دانش دارند و كسانى كه بى‏بهره از معرفت و دانش‏اند، يكسانند؟ فقط خردمندان متذكّر مى‏شوند».



[1] - ابن بابويه، محمد؛ الخصال، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1362ش، ج‏1،  ص221، حدیث48.

[2] - ابن بابويه، محمد؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق، ج‏1، ص240، باب 24 ، حدیث1.

[3] - الخصال، پیشین، ج‏1،  ص221، حدیث 47.

[4]. برقى، احمد؛ المحاسن؛ قم، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1371 ق ج‏1 ، ص8، حدیث 24.

[5] - ابن بابويه، محمد؛ من لا يحضره الفقيه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413 ق، ج‏3، ص561، حدیث 4930.

[6] - مجلسى، محمدتقى؛ روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه، قم، موسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406 ق، ج‏9، ص247.

[7]ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول / ترجمه حسن زاده - قم، چاپ: اول، 1382ش.

[8]كوفى اهوازى، حسين؛ ترجمه: عبد الله صالحی،  قم، نور السجاد، چاپ اول، 1386 ش، ص81.

[9].طه / 114.

قرآن و اهل بيت عليهم السلام رمزماندگاري...
ما را در سایت قرآن و اهل بيت عليهم السلام رمزماندگاري دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farajolahabbasia بازدید : 219 تاريخ : شنبه 15 ارديبهشت 1397 ساعت: 23:15