مومنان خالص و کافران لجوج

ساخت وبلاگ

خداوند متعال در آیات 122 و 123 سوره انعام می‌فرماید: «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ * وَ كَذلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها وَ ما يَمْكُرُونَ إِلاَّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما يَشْعُرُونَ» ؛ «آيا كسى كه مرده بود سپس او را زنده كرديم و نورى بر او قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه برود، همانند كسى است كه در تاریکی‌ها باشد و از آن خارج نگردد، اينچنين براى كافران اعمال (زشتى) كه انجام مى‏دادند تزيين شده است. و همچنين در هر شهر و روستايى بزرگان گنهكارى قرار داديم  و سرانجام كارشان اين شد كه به مكر پرداختند ولى تنها خودشان را فريب مى‏دهند و نمى‏فهمند».

ارتباط اين آيات با آيات قبل از اين نظر است كه در آيات گذشته اشاره به دو دسته: مؤمن خالص و كافر لجوج كه نه تنها ايمان نمى‏آورد بلكه براى گمراه ساختن ديگران نيز سخت مى‏كوشد، شده بود، در اينجا نيز با ذكر دو مثال جالب و روشن وضع اين دو طايفه مجسم گرديده است.

یک) طایفه ایمان آورندگان: در این آیات افرادى را كه در گمراهى بوده‏اند، سپس با پذيرش حق و ايمان تغيير مسير داده‏اند تشبيه به مرده‏اى مى‏كند كه به اراده و فرمان خدا زنده شده است (أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ‏).

در قرآن بارها " مرگ" و" حيات" به معنى مرگ و حيات معنوى و كفر و ايمان، آمده است و اين تعبير به خوبى نشان مى‏دهد كه ايمان يك عقيده‏ خشك و خالى يا الفاظى تشريفاتى نيست، بلكه به منزله روحى است كه در كالبد بيجان افراد بى‏ايمان دميده مى‏شود و در تمام وجود آنها اثر مى‏گذارد، چشم آنها ديد و روشنايى، گوش آنها قدرت شنوايى، زبان توان سخن گفتن و دست و پا قدرت انجام هر گونه كار مثبت پيدا مى‏كند، ايمان افراد را دگرگون مى‏سازد و در سراسر زندگى آنها اثر مى‏گذارد و آثار حيات را در تمام شئون آنها آشكار مى‏نمايد.

از جمله‏ فَأَحْيَيْناهُ‏ (ما او را زنده كرديم) استفاده مى‏شود كه ايمان، گرچه بايد با كوشش از ناحيه خود انسان صورت گيرد اما تا كششى از ناحيه خدا نباشد اين كوششها به جايى نمى‏رسد! سپس مى‏گويد:" ما براى چنين افراد نورى قرار داديم كه با آن در ميان مردم راه بروند" (وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ‏).

گرچه مفسران درباره منظور از اين" نور" احتمالاتى داده‏اند اما ظاهرا منظور از آن تنها قرآن و تعليمات پيامبر نيست، بلكه علاوه بر اين، ايمان به خدا، بينش و درك تازه‏اى به انسان مى‏بخشد، روشن‏بينى خاصى به او مى‏دهد، افق ديد او را از زندگى محدود مادى و چهار ديوار عالم ماده فراتر برده و در عالمى فوق العاده وسيع فرو مى‏برد و از آنجا كه او را به خود سازى دعوت مى‏كند، پرده‏هاى خود خواهى و خودبينى و تعصب و لجاج و هوى و هوس را از مقابل چشم جانش كنار مى‏زند، و حقايقى را مى‏بيند كه هرگز قبل از آن قادر به درك آنها نبود.

انسان در پرتو اين نور مى‏تواند راه زندگى خود را در ميان مردم پيدا كند و از بسيارى اشتباهات كه ديگران به خاطر آز و طمع و به علت تفكر محدود مادى و يا غلبه خود خواهى و هوى و هوس، گرفتار آن مى‏شوند مصون و محفوظ بماند و اينكه در روايات اسلامى مى‏خوانيم :«المؤمن ينظر بنور اللَّه‏» ؛ «انسان با ايمان با نور خدا نگاه مى‏كند»، اشاره به همين حقيقت است، گرچه با اينهمه باز نمى‏توان روشن‏بينى خاصى را كه انسان با ايمان پيدا مى‏كند با بيان و قلم توصيف كرد، بلكه بايد طعم آن را چشيد و وجودش را احساس نمود!.

دو) طایفه لجوج و عنادورزان: خداوند متعال چنين فرد زنده و فعال و نورانى و موثرى را با افراد بى‏ايمان لجوج مقايسه كرده مى‏گويد:" آيا چنين كسى همانند شخصى است كه در امواج تاريكي‌ها فرو رفته و هرگز از آن خارج نمى‏گردد"؟! (كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها).

قابل توجه اينكه نمى‏گويد" كمن فى الظلمات" (همانند كسى كه در ظلمت‌ها است) بلكه مى‏گويد" كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ‏" (همانند كسى كه مثل او در ظلمات است) بعضى گفته‏اند هدف از اين تعبير اين بوده كه اثبات شود چنان افراد به قدرى در تاريكى و بدبختى فرو رفته‏اند كه وضع آنها ضرب المثلى شده است كه همه افراد فهميده از آن آگاهند.

ممكن است اين تعبير اشاره به معنى لطيف‏ترى باشد و آن اينكه: از هستى و وجود اينگونه افراد در حقيقت چيزى جز يك شبح، يك قالب، يك مثال و يك مجسمه باقى نمانده است هيكلى دارند بى‏روح و مغز و فكرى از كار افتاده! اين نكته نيز لازم به يادآورى است كه راهنماى مؤمنان" نور" (با صيغه مفرد) و محيط كافران" ظلمات" (با صيغه جمع) ذكر شده، چرا كه ايمان يك حقيقت بيش نيست، و رمز وحدت و يگانگى است و كفر و بى‏ايمانى سرچشمه پراكندگى و تفرقه و تشتت است و در پايان آيه اشاره به علت اين سرنوشت شوم كرده، مى‏گويد:" اينچنين اعمال كافران در نظرشان جلوه داده شده است" (كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْكافِرِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ‏).

اين خاصيت تكرار يك عمل زشت است كه تدريجا از قبح آن در نظر كاسته مى‏شود و حتى به جايى مى‏رسد كه به عنوان يك كار خوب در نظر او جلوه مى‏كند و همچون زنجيرى بر دست و پاى او مى‏افتد و اجازه خروج از اين دام به او نمى‏دهد، يك مطالعه ساده در حال تبهكاران اين حقيقت را به خوبى روشن مى‏سازد. و از آنجا كه قهرمان اين ماجرا در جهت منفى" ابو جهل" بود، و او از سردمداران مشركان مكه و قريش محسوب مى‏شد در آيه دوم اشاره به وضع اين رهبران گمراه و زعماى كفر و فساد كرده مى‏فرمايد:" اينچنين قرار داديم در هر شهر و آبادى بزرگانى را كه طريق گناه پيش گرفتند و با مكر و فريب و نيرنگ مردم را از راه منحرف ساختند" (وَ كَذلِكَ جَعَلْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكابِرَ مُجْرِمِيها لِيَمْكُرُوا فِيها).

جمله" لِيَمْكُرُوا" (تا مكر و نيرنگ به كار زنند) به معنى سرانجام و عاقبت كار آنها است نه هدف از خلقت آنان‏ يعنى سرانجام نافرمانى و گناه فراوان اين شد كه رهزن راه حق شدند و بندگان خدا را از راه منحرف ساختند، زيرا" مكر" در اصل به معنى تابيدن و پيچيدن است سپس به هر كار انحرافى كه توام با اخفاء و پنهانكارى باشد گفته شده است و در پايان آيه مى‏گويد:" آنها جز به خودشان نيرنگ نمى‏زنند ولى نمى‏فهمند و متوجه نيستند" (وَ ما يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَ ما يَشْعُرُونَ‏).

چه نيرنگ و فريبى از اين بالاتر كه سرمايه‏هاى وجود خود اعم از فكر و هوش و ابتكار و عمر و وقت و مال خويش را در مسيرى به كار مى‏گيرند كه نه تنها سودى به حال آنها ندارد بلكه پشتشان را از بار مسئوليت و گناه سنگين مى‏سازد، در حالى كه فكر مى‏كنند به پيروزي‌هايى رسيده‏اند! ضمنا از اين آيه به خوبى استفاده مى‏شود كه مفاسد و بدبختيهايى كه دامن اجتماعات را مى‏گيرد از بزرگترها و سردمداران اقوام سرچشمه مى‏گيرد و آنها هستند كه با انواع حيله و نيرنگ‌ها راه خدا را دگرگون ساخته و چهره حق را بر مردم مى‏پوشانند.[1]



[1] . رک: مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ دهم، 1371ش، ج‏5، ص424.

قرآن و اهل بيت عليهم السلام رمزماندگاري...
ما را در سایت قرآن و اهل بيت عليهم السلام رمزماندگاري دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farajolahabbasia بازدید : 199 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 4:43