سخن گفتن امیر مومنان با مار مستند یا

ساخت وبلاگ

سوال اول: آیا اين حديث از نظر سند و سلسله روات صحيح است؟

سوال دوم: چرا در کتاب‌های روایی با الفاظ متفاوت نقل شده است؟

پاسخ اجمالی:

این روایت در کتاب های کافی، بصائر الدرجات با دو سند از امام باقر و در کتاب بشاره المصطفی لشیعه المرتضی با یک سند از امام صادق نقل شده است که هر سه سند از نظر رجالی ضعیف هستند.

علت متفاوت بودن متن‌ها ممکن است به خاطر نقل به معنای راوی و یا بیانگر جعلی بودن آن باشد.

پاسخ تفصیلی:

این روایت با دو متن و نقل متفاوت در کتاب‌های روایی مانند کافی، بصائر الدرجات و بشاره المصطفی آمده و دیگر کتاب‌ها از جمله علامه مجلسی و غیره از همین سه کتاب نقل کرده‌اند.

متن اول:

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ‏ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع عَلَى الْمِنْبَرِ إِذْ أَقْبَلَ‏ ثُعْبَانٌ‏ مِنْ نَاحِيَةِ بَابٍ مِنْ أَبْوَابِ الْمَسْجِدِ فَهَمَّ النَّاسُ أَنْ يَقْتُلُوهُ فَأَرْسَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَنْ كُفُّوا فَكَفُّوا وَ أَقْبَلَ الثُّعْبَانُ يَنْسَابُ‏ حَتَّى انْتَهَى إِلَى الْمِنْبَرِ فَتَطَاوَلَ فَسَلَّمَ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَأَشَارَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَيْهِ أَنْ يَقِفَ حَتَّى يَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ وَ لَمَّا فَرَغَ مِنْ خُطْبَتِهِ أَقْبَلَ عَلَيْهِ فَقَالَ مَنْ أَنْتَ فَقَالَ عَمْرُو بْنُ عُثْمَانَ خَلِيفَتِكَ عَلَى الْجِنِّ وَ إِنَّ أَبِي مَاتَ وَ أَوْصَانِي أَنْ آتِيَكَ فَأَسْتَطْلِعَ رَأْيَكَ وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَمَا تَأْمُرُنِي بِهِ وَ مَا تَرَى فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَنْ تَنْصَرِفَ فَتَقُومَ مَقَامَ أَبِيكَ فِي الْجِنِّ فَإِنَّكَ خَلِيفَتِي عَلَيْهِمْ قَالَ فَوَدَّعَ عَمْرٌو أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ انْصَرَفَ فَهُوَ خَلِيفَتُهُ عَلَى الْجِنِّ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَيَأْتِيكَ عَمْرٌو وَ ذَاكَ الْوَاجِبُ عَلَيْهِ قَالَ نَعَمْ.[1]

سند روایت کافی و بصائر الدرجات:

این روایت که در کتاب کافی و بصائر الدرجات آمده است، دو سند مشترک دارد:

سند اول: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ‏ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ... .

سند دوم: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ‏ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ... .

در هر دو سند محمد بن یحیی[2] و احمد بن محمد[3] و محمد بن الحسن[4] ثقه هستند؛ اما ابراهیم بن ایوب مجهول است یعنی در کتب معتبر رجالی نامش نیامده و یا اشاره‌ای به ثقه یا غیر ثقه بودندش نشده است.[5] و عمرو بن شمر نیز ضعیف است.[6]

علامه مجلسی هم در کتاب مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول  می‌نویسد: این حدیث ضعیف است.[7]

متن دوم:

وَ بِالْإِسْنَادِ قَالَ: حَدَّثَنَا ثونا (در نسخه‌ای[8] آمده حدثونا که به نظر می رسد درستش همان باشد یعنی جماعتی برای ما حدیث را نقل کردند) عَنِ الْمَرْضِيَّةِ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَلَّامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ: بَيْنَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع عَلَى مِنْبَرِ الْكُوفَةِ إِذْ أَقْبَلَ‏ عَلَيْهِ ثُعْبَانٌ‏ مِنْ آخِرِ الْمَسْجِدِ فَوَثَبَ إِلَيْهِ النَّاسُ بِنِعَالِهِمْ فَقَالَ لَهُمْ عَلِيٌّ ع مَهْلًا يَرْحَمْكُمُ اللَّهُ فَإِنَّهَا مَأْمُورَةٌ فَكَفَّ النَّاسُ عَنْهَا فَأَقْبَلَ‏ الثُّعْبَانُ‏ إِلَى عَلِيٍّ ع حَتَّى وَضَعَ فَاهُ عَلَى أُذُنِ عَلِيٍّ فَقَالَ لَهُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يَقُولَ ثُمَّ إِنَّ الثُّعْبَانَ نَزَلَ وَ تَبِعَهُ عَلِيٌّ فَقَالَ النَّاسُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَ لَا تُخْبِرُنَا بِمَقَالَةِ هَذَا الثُّعْبَانِ؟ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّهُ رَسُولُ الْجِنِّ قَالَ أَنَا وَصِيُّ الْجِنِّ وَ رَسُولُهُمْ إِلَيْكَ يَقُولُ الْجِنُّ لَوْ أَنَّ الْإِنْسَ أَحَبُّوكَ كَحُبِّنَا إِيَّاكَ وَ أَطَاعُوكَ كَطَاعَتِنَا لَمَا عَذَّبَ اللَّهُ أَحَداً مِنَ الْإِنْسِ بِالنَّار.[9]

سند بشارت المصطفی

ثونا: اگر حدثنا ثونا باشد، منظور این است که شخصی به نام ثونا روایت را نقل می‌کند؛ اما با توجه به نسخه‌ دیگر به نظر می‌رسد درستش همان «حدثنا یا حدثونا» بوده و یا در اصل «حدثونا» است چون در اسنادش آمده شیخ صدوق از جماعتی از مرضیه... .

 الْمَرْضِيَّةِ: مجهول است و در منابع معتبر روایی غیر از این روایت، کسی به نام مرضیه نقل روایات نکرده است.

 الْعَبَّاسِ بْنِ مُحَمَّدٍ: برخی عباس بن محمد را عباس بن محمد الوراق می‌دانند و بر این باورند که وی همان عباس بن موسی الوراق می‌باشد[10] و ثقه است.[11]

سَلَّامِ بْنِ سَالِمٍ: نام وی در کتب رجالی نیامده و مجهول است.[12]

جَابِرٍ الْجُعْفِيِّ: برخی وی را ثقه و برخی دیگر مذمتش کرده اند.

به این روایت نیز نمی‌توان استناد کرد زیرا:

  • این سلسله سند در هیچ روایت دیگری در کتاب‌های روایی معتبر نیامده است.
  • دو نفر از روات یعنی مرضیّه و سلّام مجهولند.


[1] . رک: صفار، محمد، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، چاپ دوم، 1404 ق، ج‏1، ص97، حدیث7. ورک: كلينى، محمد، الكافي، تهران، دار الکتب الاسلامیه،  چاپ چهارم، 1407 ق، ج‏1، ص396، حدیث6.

[2]. وی محمد بن یحیی العطار است و ثقه می‌باشد. رک: رجال النجاشی، ص354. رجال ابن داود، ص341. خلاصه الاقوال علامه حلی، ص157.

[3]. وی احمد بن محمد بن عاصم معروف به  العاصمی است و ثقه می‌باشد. رک:  الفهرست شیخ طوسی، ص73. معالم العماء ابن شهر آشوب، رجال ابن داوود حلی، ص44. نقد الرجال تفرشی، ج1، ص151. ص52. الرسائل الرجالیه محمد بن محمد ابراهیم کلباسی، ج 3، ص99.

[4]. وی محمد بن حسن بن فروخ الصفار است و ثقه می‌باشد. رک:  رجال النجاشی، ص354. خلاصه الاقوال علامه حلی، ص360. رجال ابن داود حلی، ص170. نقد الرجال تفرشی، ج4، ص181.

[5]. نام وی در جلد 1 صفحه 193 معجم رجال الحدیث خوئی آمده است اما اشاره به ثقه بودن یا نبودنش نکرده است. محمد جواهری در صفحه 6 المفید من معجم رجال الحدیث وی را مجهول می‌داند. نام وی در دیگر کتاب‌های رجالی نیامده است.

[6]. رک: رجال النجاشی، ص287. رجال ابن غضائری، ص74. خلاصه الاقوال علامه حلی، ص378. رجال ابن داود، ص264. نقد الرجال تفرشی، ج3، ص336.

[7] . مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول،  تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1404 ق، ج‏4، ص295.

[8] . طبري، محمد، بشاره الصطفی لشیعه المرتضی، قم، موسسه نشر اسلامی، چاپ اول، 1420ق، ص260.

[9] . طبرى آملى، محمد، بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، نجف، چاپ دوم، 1383 ق، ص164.

[10]. رک: نقد الرجال تفرشی، ج3، ص24. رک: مجعم رجال الحدیث خوئی، ج 10، ص264.

[11]. رک: مجعم رجال الحدیث خوئی، ج 10، ص264.

[12] . نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، ابن المولف، چاپ اول، 1414ق، ج4، ص98.

قرآن و اهل بيت عليهم السلام رمزماندگاري...
ما را در سایت قرآن و اهل بيت عليهم السلام رمزماندگاري دنبال می کنید

برچسب : گفتن,امیر,مومنان,مستند, نویسنده : farajolahabbasia بازدید : 214 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 16:51